شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید

معنی کلمه شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] شرح نهج البلاغه از ابن ابی الحدید معتزلی یکی از شروح معروف نهج البلاغه است. برخورداری مؤلف از ذوق ادبی و آگاهی گسترده او از وقایع تاریخی عصر صدور خطبه ها و سخنان امام علی علیه السلام از ویژگیهای بارز این شرح است. این شرح در بیست مجلد به چاپ رسیده است.
عزالدین ابوحامد عبدالحمید بن هبه الله بن محمد بن حسین مدائنی، مشهور به ابن ابی الحدید دانشمند، شاعر، ادیب، فقیه شافعی و اصولی معتزلی در روز اول ذی الحجه سال 586ه‍ در شهر مدائن در خانواده ای اهل علم و دانش دیده به جهان گشود. جوانیش را در زادگاهش با تحصیل علوم سپری نمود و در جوانی به بغداد رفت و در آن شهر در محضر علما و بزرگان مشهور بغداد که بیشتر آنها شافعی مذهب بودند، به قرائت کتب و اندوختن دانش پرداخت.
او در این دوران به آراء معتزله بصره و بغداد گرایش پیدا نمود، تا جایی که در مذهب معتزله از اهل نظر شد. در ادبیات نیز از محضر اساتیدی چون ابوالبقاء عکبری و ابوالخیر مصدق بن شبیب واسطی استفاده کرد. وی به دلیل نزدیکی عقیدتی با ابن علقمی (656ق/1258م) وزیر ادیب و دانشمند مستعصم ـ آخرین خلیفه عباسی ـ در شمار کاتبان دیوان دارالخلافه درآمد.
او در مدتی که در دربار عباسی خدمت می کرد، چند منصب گرفت. تا این که به سرپرستی کتابخانه های بغداد منصوب شد. ابن ابی الحدید در شعر طبعی رسا داشت و در انواع مضامین شعر می گفت. ولی مناجات و اشعار عرفانی او مشهورتر است. اطلاعات او درباره تاریخ صدر اسلام نیز گسترده بود. این ویژگی او از شرح نهج البلاغه اش نیز به خوبی پیداست. وی در اصول معتزلی و در فروع شافعی بود و گفته شده است که مشربی میان تسنن و تشیع برگزیده بود. در مباحث عقیدتی خود در شرح نهج البلاغه به موافقت با جاحظ تصریح دارد. (شرح نهج البلاغه: ج1، ص185 و 186) به همین لحاظ او را معتزلی جاحظی نیز دانسته اند. ابن ابی الحدید آثار متعددی دارد که برخی از آثار وی عبارت است از: شرح نهج البلاغه، الفلک الدائر علی المثل السائر، المستنصریات (این کتاب مجموعه ای از اشعار است)، العبقری الحسان.
وی سرانجام پس از آن که به وساطت خواجه نصیرالدین طوسی از اسارت مغولان رهایی یافت بر اساس آنچه ذهبی نقل می کند در پنجم جمادی الثانی سال 656 ه‍ـ.ق به دیار باقی شتافت.
ابن ابی الحدید، از جمله دانشمندانی است که هر یک از دو گروه شیعه و سنی او را به گروه دیگر منتسب می کنند و مایلند از زمره اندیشمندان گروه مقابل به شمار آید. به نظر می رسد نفی و طرد وی از سوی اهل سنت نخست از آن رو باشد که امام علی علیه السلام را افضل بر دیگر خلفا دانسته و در فضیلت آن حضرت مطالب بسیار دارد و در مهمترین اثرش یعنی شرح نهج البلاغه نیز علیرغم وجود شواهد بسیار بر معتزلی بودنش مطالبی را بیان می کند که بزرگان اهل سنت آن مطالب را برنمی تابند.
دلیل دیگری که برای طرد او از سوی اهل سنت وجود دارد این است که اگر از اهل سنت باشد، شرحش بر نهج البلاغه در واقع مهر تأییدی است از جانب اهل سنت بر کتاب شریف نهج البلاغه و تصدیق بر بسیاری از دعاوی شیعیان بر علیه خلفای راشدین. از این رو ابن کثیر او را شیعی غالی دانسته است و درباره او می گوید: عبدالحمید بن هبه الله بن محمد بن محمد بن محمد بن حسین ابوحامد بن ابی الحدید عزالدین المداینی، الکاتب الشاعر المطبق الشیعی الغالی، له شرح نهج البلاغه فی عشرین مجلد...

جملاتی از کاربرد کلمه شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید

صحابه‌ای که عمر مشخص کرد جلسه‌ای تشکیل دادند و زمانی که مشاوره آغاز شد، عبدالرحمن بن عوف که اختیارات بیشتری از طرف عمر برای انتخاب خلیفه داشت کاندیداتوری خود را لغو کرد تا بر مراحل انتخاب خلیفه نظارت کند. پس از گفتمان بین کاندیدها زیر نظر عبدالرحمان، علی و عثمان دو نامزد نهایی شدند. عبدالرحمن سه شرط عمل به قرآن، سنت محمد، و روش خلفای پیشین را به علی عرضه کرد که علی تنها دو شرط اول را پذیرفت؛ در حالی که عثمان هر سه شرط را قبول کرد. بنا بر روایت شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، علی در این هنگام به برتری خود در امر خلافت تأکید کرد. به نوشته وچیا واله یری احتمالاً دلیل انتخاب آن بود که دیگران نگران بودند علی به جهت تقوای سخت گیرانه‌اش برخی از سیاست‌های خلفای پیشین را خلاف قرآن و سنت محمد بداند و در صورت انتصاب به خلافت تغییری در آن دهد که منافع تثبیت شده‌ای را نقض کند. عبدالرحمن از مردم هم نظرسنجی‌هایی کرد که بیشتر مردم و ازجمله سران قبیله‌های قریش، به‌خصوص قبیلهٔ بنی‌امیه و بنی‌مخزوم از عثمان حمایت کردند. بدین ترتیب عبدالرحمان عثمان را خلیفه اعلام کرد. بدین گونه بیعت با نامبرده در پایان ذی‌الحجه یا شروع محرم سال ۲۴ هـ (آغاز نوامبر سال ۶۴۴م) انجام گرفت.
ابوبکر پیش از فوت در سال ۶۳۴ میلادی، عمر را به جانشینی منصوب کرد. عمر در بستر مرگ در سال ۶۴۴ میلادی، شورایی را برای انتخاب خلیفه بعدی تعیین کرد. اعضای این شورا عبارت بودند از علی، عثمان، طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی‌وقاص. علی و عثمان دو نامزد نهایی بودند، ولی در نهایت، رأی به نفع عثمان اعلام گشت. عبدالرحمن بن عوف سه شرط عمل به قرآن، سنت محمد، و روش خلفای پیشین را به علی عرضه کرد که علی تنها دو شرط اول را پذیرفت؛ در حالی که عثمان هر سه شرط را قبول کرد. بنا بر روایت شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، علی در این هنگام به برتری خود در امر خلافت تأکید کرد؛ اما چون اقبال عمومی به عثمان بود، ناچار شد که با وی بیعت کند. به نوشتهٔ ولیری احتمالاً دلیل انتخاب آن بود که دیگران نگران بودند علی به جهت تقوای سخت‌گیرانه‌اش برخی از سیاست‌های خلفای پیشین را خلاف قرآن و سنت محمد بداند و در صورت انتصاب به خلافت تغییری در آن دهد که منافع تثبیت‌شده‌ای را نقض کند.