شارل فوریه

معنی کلمه شارل فوریه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شارل فوریه، اقتصاددان سوسیالیست تخیّلی اهل فرانسه و از مخالفان اقتصاد کلاسیک و از طرفداران راه اندازی تشکل های تعاونی در اقتصاد است.
فوریه در سال ۱۷۷۲ در شهر بیزانسون فرانسه چشم به جهان گشود و زندگی آرامی داشت. او قسمت اعظم از زندگی خود را به عنوان حسابدار جزء، در یک تجارت خانه شهر لیون، به کار مشغول بود و با یک پس انداز اندک، گوشه عزلت اختیار کرد. فوریه هرگز همسر اختیار نکرد و همین وضع در روحیه و آثار او مؤثر بود. مهم ترین آثار وی عبارتند از "نظریه حرکات چهارگانه"، "نظریه وحدت جهانی"، "دنیای جدید صنایع و شرکت ها" و "صنعت دروغین". بزرگ ترین افتخار او، پیش قدمی در نهضت تعاونی است و در بسیاری دیگر از مسائل نیز اندیشه های نبوغ آمیز داشته است. سرانجام، وی در سال ۱۸۳۷ چشم از جهان فرو بست. وی از لحاظ فلسفی تحت تاثیر افکار روسو (Jean Jacques Rousseau: ۱۷۱۲-۱۷۷۸) قرار داشت. به همین جهت، نوعی مخالفت با برخی از ابعاد عصر روشن گری داشت و انسان را موجودی فرشته وار تلقّی می نمود. وی تحت تاثیر افکار روسو، وضع طبیعی را به دور از مالکیت خصوصی و جدا از قدرت دولت ترسیم می کرد.
نظرات اقتصادی فوریه
تشکیل فلانسر (Phalanstère)؛ به نظر فوریه، چیزی که باعث ناراحتی مردم می شود این است که انسان مجبور است، علی رغم تمایلات خود، بر اثر فشار نیازمندی ها، کار کند و کار یک نواخت موجب دل سردی و بی اعتنایی به زندگی می شود. چاره ای که او پیشنهاد می کند، این است که با تشکیل فلانسر (نوعی جمعیت های اقتصادی)، شرایطی به وجود آید؛ که همه کارگران با رغبت و علاقه کار کنند و بر اثر تشکیل اتحادیه یا شرکت های تعاونی، کار برای همه دل انگیز باشد و همه در نهایت عشق و علاقه کار کنند. در این فلانسرها ساعات کار روزانه تقلیل یافته و مشاغل بین شرکت کنندگان تعویض و بازدهی افزایش خواهد یافت. لذا فوریه و پیروان وی با تشکیل فلانسر می خواستند: سود را از بین ببرند. ایادی واسطه بین تولید و مصرف را قطع کنند. کارگران را مالک وسایل تولید گردانند. لذا از این جهات می توان آن ها را پیش کسوتان نهضت تعاونی دانست.
← رقابت
در میان پیروان فوریه نام دو تن را باید ذکر کرد: ویکتور کندسیدران (Victor Considerant)؛ که مبلّغ پورشور آن مکتب بود؛ که در کتاب "معتقدات اجتماعی" خویش، طریقه فوریه را به بهترین وجهی تشریح نموده است. او همانند استاد خود، ابتدا به تجزیه و تحلیل شهوات و غرایز انسانی پرداخت و اهمیّت آن را در رفتار اقتصادی انسان روشن ساخت. به عقیده او، این غرایز، به خودی خود، مذموم نیستند؛ در غیر این صورت، پروردگار، که خواهان خوش بختی نوع بشر است، آن ها را نمی آفرید؛ مشکل در هدایت آن ها به راه درست است. وی در جریان انقلاب ۱۸۴۸ نیز سهیم بود، و تقاضا داشت که "حق کار" به عنوان جبران ضروری و عادلانه در مقابل حق مالکیت به رسمیت شناخته شود. آندره گودن (AndreGodin)؛ شاگرد دیگر فوریه است، که با تاسیس سازمان فامیلستر (یک موسسه صنعتی است که مالکیت آن، مشاعا به کارگران تعلق دارد و منافع آن نیز به روش استاد خود تقسیم می شود)، یادگاری مهم تر از کتاب هایش باقی گذاشت. او همچنین کوشید برخی از اندیشه های استادش را به مرحله اجرا درآورد.

جملاتی از کاربرد کلمه شارل فوریه

سوسیالیسم اخلاقی را می توان به سوسیالیست های آرمانگرا، به ویژه هانری دو سنت سیمون و شارل فوریه، اما همچنین آنارشیست هایی مانند سوسیالیست فرانسوی پیر جوزف پرودون و همچنین انقلابیون و سوسیالیست های ایتالیایی مانند جوزپه گاریبالدی ردیابی کرد.
لفظ «سوسیالیست‌های تخیلی» را کارل مارکس و پیروانش (مخصوصاً جنبش هگلی‌های جوان) به سوسیالیست‌های قبل از خود دادند تا نشان دهند در نظرشان، آنان «ساده‌لوح» بودند و تفکراتشان ریشه در تحلیل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عمیق دقیقی نداشته است. به هرحال این سوسیالیست‌های موسوم به تخیلی معتقد بودند که می‌توان با زندگی و کار اشتراکی، جامعه‌ای استوار بر هارمونی، تعاون و وحدت ساخت. چنین جوامعی (کمون) در اروپا و آمریکا به شکل محدود برپا شدند و نتایج مختلفی به بار آوردند اما تأثیر بلندمدت و چشمگیری نداشتند و ایجاد نکردند. محبوب‌ترین متفکر از این دست را می‌توان وکیل فرانسوی اتین کابه (۱۷۸۸–۱۸۵۶) دانست که تحت تأثیر اتوپیا از تامس مور کتاب سفر به ایکاری را نوشت که در آن جامعه‌ای خیالی بر پایه «کامل‌ترین شکل مساوات» را توصیف کرد. این جامعه که از هر نظر (حتی شیوه لباس‌پوشیدن) بر پایه برابری بود، بین کارگران فرانسوی محبوبیت زیادی یافت. جوامع ایکاریایی در سراسر فرانسه و حتی در ایالات متحده شکل گرفتند و یکیشان تا انتهای قرن ۱۹ نیز باقی ماند اما نهایتاً بین متفکران سوسیالیست تخیلی، کلودهانری سن سیمون، شارل فوریه و رابرت اوون تأثیر بلندمدت بیشتری داشتند.
جنبش فمینیستی دوباره در جنبش‌های سوسیالیستی نسل رمانتیسم، به ویژه در میان سنت سیمونیان پاریسی گسترش یافت. زنان آزادانه سبک زندگی جدیدی را اتخاذ کردند که خشم افکار عمومی را برانگیخت. آنها مدعی برابری حقوق بودند و در فعالیت‌های ادبی فراوان شرکت داشتند. از سوی دیگر، تئوری سوسیالیستی آرمان‌شهری شارل فوریه، اقتصاددان و فیلسوف فرانسوی در مورد احساسات از «عشق آزاد» حمایت می‌کرد. الگوی معماری او از جامعه فالانستری به صراحت رهایی زنان را در نظر می‌گرفت.
عقاید شارل فوریه (۱۷۷۲–۱۸۳۷) با سن سیمون تفاوت‌های اساسی داشتند.