[ویکی فقه] این کتاب توسط شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمدبن عثمان ذهبی (۶۷۳-۷۴۸ ق) نگاشته شده است. این کتاب از منابع مهم اهل سنت در زمینه صحابه شناسی، سیره شناسی و شناخت رجال و طبقات راویان احادیث نبوی به شمار می رود و مورد توجه بسیاری از سیره نویسان و مورخان پس از وی واقع شده است. این کتاب با نام های مختلفی در میان علما شناخته شده است. از جمله آن را «تاریخ النبلاء»، «تاریخ العلماء النبلاء»، «کتاب النبلاء»، «اعیان النبلاء» و «سیر النبلاء» نامیده اند. اما عنوان اصلی کتاب که در نسخه های عصر مولف موجود است همان «سیر اعلام النبلاء» می باشد.نویسنده در این کتاب،طبقات راویان را در چهل طبقه مورد بررسی و گزارش قرار داده است. او این کتاب را پس از تالیف کتاب ارزشمند تاریخ الاسلام نگاشته است و تفاوت هایی میان آن دو وجود دارد. منبع پایگاه آیت الله مکارم،تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۲ ...
جملاتی از کاربرد کلمه سیر اعلام النبلاء
بلاذری و ذهبی نوشتهاند که عمر بن خطاب او را هم نام خود کرد و به او غلامی بخشید. ذهبی در سیر اعلام النبلاء دربارهٔ عمر بن علی میگوید: «وی در زمان خلافت عمر زاده شد. عمر وی را همنام خود کرد و غلامی به نام مورق به او بخشید.» وی نام افراد دیگری را نیز تغییر دادهاست.
در حالیکه علی قادری هروی در رسالهای به نام «نزهة الخاطر» تلاش میکند که نسبت عبدالقادر را به حسن مثنی از نسل حسن مجتبی (امام دوم شیعیان) برساند. در «فوات الوفیات» این نسبت به حسین بن علی (امام سوم شیعیان) رسانده شدهاست. در قاموسالاعلام و «طبقات شعرانی» نیز وی بر همین اساس از نسل حسن مجتبی دانسته شدهاست. اما تقی الدین واسطی در کتاب «تریاق المحبین» این نسبتها را مردود شمرده و مؤلف کتاب «عمدة المطالب» خاطرنشان میکند که گیلانی خود هرگز مدعی چنین نسبتی نبودهاست و تنها نوادگانش بعد از مرگ او چنین ادعایی کردهاند. اما از اسنادی چون تاریخ بغداد، تحفة الازهار، الانساب سمعانی، سیر اعلام النبلاء، وفیات، مروج الذهب و الکامل نتیجهگیری میشود که نسب وی از جانب پدر به حسن مجتبی و از جانب مادر به علی بن موسی الرضا میرسد و شاید رد بر این مسئله همراه با غرضی بودهاست. نسب او از نژاد گیلک میباشد.
ذهبی در سِیْرُ اَعْلامِ النُّبَلاء نیز همین دو حدیث را بههمراه حدیثی دیگر با لفظ «خَیْرُ نِسَاءِ العَالَمین» نقل میکند. ذهبی در تاریخ الاسلام نیز دو حدیث نقلشده از طبری بههمراه احادیث خود در سیر اعلام النبلاء را تکرار میکند. ابن عساکر در تاریخ مدینة دمشق حدیث عیادت پیامبر از فاطمه زهرا در هنگام بیماری را نقل میکند که فاطمه زهرا را «سرور زنان جهان» مینامد. سیوطی در اَلدُّرُّ الْمَنثور نیز احادیث نقلشدهٔ طبری در ذخائر العقبی را بههمراه احادیثی دیگر بیان میکند. ابن حجر عسقلانی در فَتحُ الْباری احادیثی را از پیامبر نقل میکند که در آنها فاطمه زهرا «سرور زنان جهان» و «سرور زنان اهل بهشت» بهجز مریم عنوان میشود. ابن کثیر در اَلْبِدایَة و النَّهایَة نیز احادیثی را نقل میکند که «بهترین چهار زن جهان» یا «چهار سرور زنان جهان» فاطمه بنت محمّد، خدیجه بنت خویلد، آسیه بنت مُزاحم و مریم بنت عِمران هستند. مُتَّقی هندی در کَنزُ العُمّال احادیثی را نقل میکند که در آنها از فاطمه زهرا با عنوان «سَیِّدَةُ نِساءِ الْعالَمین» و «سَیِّدَةُ نِساءِ أَهلِ الْجَنَّة» نام برده میشود. عِزّالدّین بن اثیر در اُسْدُ الْغابَة احادیثی را نقل میکند که پیامبر در بستر مرگ، در برابر گریهٔ فاطمه زهرا بهخاطر درگذشت پدرش، او را «سیّدة نساء العالمین» یا «سیّدة نساء أهل الجنّة» خطاب میکند. ابونعیم اصفهانی در حِلْیَةُ الاولیاء حدیث عیادت پیامبر از فاطمه زهرا در هنگام بیماری را نقل میکند که فاطمه زهرا را «سرور زنان جهان» یا «سرور زنان روز قیامت» میداند.
سیر اعلام النبلاء اثر شمسالدین ذهبی کتابی دربارهٔ علم رجال است. دربارهٔ نام کتاب نظرات گوناگونی است مانند: تاریخ العلماء النبلاء، تاریخ النبلاء، کتاب النبلاء، اعیان النبلاء، سیر النبلاء. سیر اعلام النبلاء معروفترین و دقیقترین نام است و ذهبی نیز آن را بهکار بردهاست.