سکانه

معنی کلمه سکانه در لغت نامه دهخدا

سکانه. [ س ُ ن ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. جلگه ای است. دارای 624 تن سکنه و محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
سکانه. [ س ُ ن ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، دارای 233 تن سکنه و آب آن از قنات و چاه است. محصول آن چغندر و پنبه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

معنی کلمه سکانه در فرهنگ فارسی

ده از دهستان چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد .

جملاتی از کاربرد کلمه سکانه

سکانه (خمین)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان خمین در استان مرکزی ایران است. این روستا در ۲۰ کیلومتری جنوب غربی شهرستان خمین قرار گرفته است. لهجه مردم روستا لری با گویشی نزدیک به گویش بروجردی (لری ثلاثی) است.[نیازمند منبع] این روستا، تا چند سال پیش یکی از روستاهای شهرستان الیگودرز بوده است که اکنون بخشی از شهرستان خمین گردیده است.[نیازمند منبع]