سنوب

معنی کلمه سنوب در لغت نامه دهخدا

سنوب. [ س َ ] ( ع ص ) رجل سنوب ؛ مرد خشمگین و مرد دروغگوی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
سنوب. [ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ سِنِب ، اسب بسیاررو و تیزقدم. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه سنوب در فرهنگ فارسی

جمع سنب اسب بسیار رو و تیز قدم

جملاتی از کاربرد کلمه سنوب

علویه صبح (انگلیسی: Alawiya Sobh؛ –) روزنامه‌نگار، و نویسنده اهل لبنان بود. وی از آغاز دهه هشتاد به نگارش رمان و شعر و مقاله‌های ادبی پرداخت و در دهه نود انتشار مجله سنوب الحسناء را آغاز کرد که تا کنون یکی از پرفروش‌ترین مجله زنان در کشورهای عربی بوده‌است. علویه صبح رمان‌هایی چون مریم داستان هاو دنیا و اسمش عشق است و نیز مجموعه داستان خواب روزها را در کارنامه ادبی خود دارد.