سطه

معنی کلمه سطه در لغت نامه دهخدا

( سطة ) سطة. [ س ِ طَ ] ( ع مص ) در میان شدن. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || ( ص ) وسط. ( المنجد ). امراءة سطة النساء؛ زن متوسط در حسب و نسب. ( منتهی الارب ).

جملاتی از کاربرد کلمه سطه

محوطهٔ ازبکی در اواسط هزارهٔ دوم پیش از میلاد به شهر بزرگی تبدیل شد. در مرکز این شهر و بر روی بقایای باستانی و پیش از تاریخ، تپه‌ای در ارتفاع ۱٬۲۰۰ متر ارتفاع از سطه دریا و با ۲۶ متر از سطح زمین‌های همجوار، قلعه‌ای به وسعت تقریبی ۲٬۲۰۰ متر مربع با حصاری عظیم به عرض ۷ متر ساخته شد. از این تاریخ تا پایان عصر پادشاهی مادها سه قلعهٔ دیگر بر روی ویرانه‌های نخستین قلعه بر پا شد که آخرین آن‌ها دژ مادی با وسعتی بالغ بر ۹۰۰ متر مربع است. این تپه که خود کهن دژ این محوطهٔ باستانی است، دژ مادی نام دارد و در ۸ مهر ۱۳۵۲ با شمارهٔ ۹۵۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.