سد بستن

معنی کلمه سد بستن در لغت نامه دهخدا

سد بستن. [ س َ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) ساختن سد در پیش رودی و مانند آن برای نشستن آب به اراضی اطراف. رجوع به سد شود.

جملاتی از کاربرد کلمه سد بستن

به گزارش ایشان گور شهری بزرگ با حصاری محکم بود؛ به‌طوری‌که ایلامی‌ها هرگز نتوانستند به «گُور» حمله کنند. پس ایلامی‌ها مسیر رودخانه‌ای را به سمت شهر بود، را با کاه گل سد بستن به مدت چهار سال. بعد از چهار سال، سد را شکستند و آب باعث شد که برجک‌های شهر گُور فرو بریزند. بعدها اردشیر که تازه بر اردوان اشکانی شوریده بود، عهد کرد که در صورت پیروزی در این محل شهر تازه‌ای بنا کند. او پس از نشستن بر تخت پادشاهی با کمک مهندسان کوه‌های اطراف جلگه را برید و آب را از آن طریق خارج کرد. سپس بر زمین خشک شهر جدید گور را ساخت و آنجا را تختگاه خود قرار داد.