سالار السلطنه

معنی کلمه سالار السلطنه در لغت نامه دهخدا

سالار السلطنه. [ رُس ْ س َ طَ ن َ ]( اِخ ) نصرةالدین میرزا فرزند ناصرالدین شاه بود وی در شعر و موسیقی دست داشت و بسال 1333 هَ. ش. پس ازیک عمل خطرناک جراحی در پاریس درگذشت. رجوع به یادداشتهای معیّرالممالک مجله یغما سال 11 ص 297 شود.

معنی کلمه سالار السلطنه در فرهنگ فارسی

نصره الدین میرزا بن ناصر الدین شاه قاجار ( ف. پاریس ۱۳۳۳ ه.ش. ) . وی در شعر و موسیقی دست داشت و در پاریس پس از عمل جراحی خطرناکی در گذشت .

جملاتی از کاربرد کلمه سالار السلطنه

رکن الدوله در اواخر ۱۲۷۰ با تقدیم پیشکشی قابلی به شاه به حکومت فارس تعیین شد، هنوز هفت ماه از حکومتش نگذشته بود که دیگران حاضر شدند پیشکشی بیشتری دهند و حکومت فارس را بگیرند. رکن‏ الدوله تا این خبر را شنید، شرحی به انیس‏ الدوله نوشت و با توصیه و اعمال نفوذ انیس الدوله در منصبش باقی ماند. البته در اسفند 1271 معزول و بجایش نصرت الدین میرزا سالار السلطنه به پیشکاری حسینقلی خان مافی فرمانفرمای فارس شد.