معنی کلمه سافری در لغت نامه دهخدا
سافری. [ ف ِ ری ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به سافری. و سمعانی گوید: آن اسم است و نسبت نیست. رجوع به ماده قبل و ماده بعد و انساب سمعانی شود.
سافری. [ ف ِ ری ی ] ( اِخ )ایوب بن اسحاق بن سافری بغدادی مکنی به ابوسلیمان نزیل رمله. از محدثان است. رجوع به انساب سمعانی شود.