ساعت بغلی

معنی کلمه ساعت بغلی در لغت نامه دهخدا

ساعت بغلی. [ ع َ ت ِ ب َ غ َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت جیبی. ساعتی که آن را در جیب نهند، و غالباً زنجیری از آن آویزان است.

معنی کلمه ساعت بغلی در فرهنگ فارسی

ساعت جیبی

جملاتی از کاربرد کلمه ساعت بغلی

«رژیسور» [کارگردانِ سینما] (اوانس اوهانیانس)، درحالی‌که به‌دنبالِ داستانی برای فیلمِ خود می‌گردد، با این پیشنهاد روبه‌رو می‌شود که از حاجی آقا (حبیب‌الله مراد) ــ که شخص متمکن و متلون‌المزاجی است و با سینما و نمایش مخالف است ــ به‌طور مخفیانه فیلم بگیرد. داماد (عباس طاهباز)، نوکر (عباسقلی عدالت پور) و دختر حاجی آقا (آسیا قسطانیان) تمهیدها و اسباب کار را فراهم می‌آورند. حاجی آقا در پی مفقودشدن ساعت بغلی خود به نوکرش پوری بدگمان می‌شود و در خیابان‌های شهر، همراه دامادش پرویز، به تعقیب او می‌پردازد. حاجی آقا ابتدا گذرش به مطب مسیو آبی دندان‌ساز (غلامعلی سهرابی) می‌افتد و سپس با مرتاض (اوانس اوگانیانس) روبه‌رو می‌شود که ادعا می‌کند می‌تواند ساعت حاجی را پیدا کند. او عملیاتی مثل ظاهرکردن روح دختر و دامادش را در حضور حاجی انجام می‌دهد. رژیسور از همه‌ی این ماجراها فیلم می‌گیرد و حاجی آقا پس از تماشای آن به سینما به‌عنوان یکی از وسایل تربیت و تهذیب اخلاق عمومی اعتقاد می‌آورد.