سارتین
جملاتی از کاربرد کلمه سارتین
او به شیکاگو سفر کرد تا شانسش را در آنجا امتحان کند اما بعضی از کارهای اولیهاش را در یک حادثه آتشسوزی در سال ۱۸۷۱ از دست داد. مدتی بعد آثارش توجه آرک بیشاپ ازپیتسبورگ را جلب کرد، کسی که او را تشویق کرد تا با کپی کردن چند اثر از هنرمندی در پارمای ایتالیا و فروش آنها بخشی از هزینههای سفر و اقامتش به اروپا را تأمین کند. او با هیجان نوشت «من برای گرفتن این کار بسیار هیجانزدهام، انگشتانم میلرزد و چشمانم پر از اشک هستند تا دوباره یک کار خوب ببیند.» در نهایت با کمک یکی از دوستانش امیلی سارتین هنرمندی از یک خانوادهٔ شناخته شدهٔ هنری یکبار دیگر عازم فرانسه شد.
در ۳۱ اکتبر ۱۹۷۸، معاون فرانک هاوکینز هنگام تلاش برای نجات او از دست مایکل مایرز، بهطور تصادفی به شریک زندگی خود شلیک کرد. او همچنین از اعدام دکتر ساموئل لومیس جلوگیری میکند. چهل سال بعد، در ۳۱ اکتبر ۲۰۱۸، پس از اصابت چاقو و مرگ توسط دکتر رانبیر سارتین، هاوکینز توسط کامرون ایلام پیدا میشود که با آمبولانس تماس میگیرد. هاوکینز از اینکه اجازه اعدام مایکل را نداده پشیمان است و قول میدهد که او را بکشد.
جرو بحثهای او با سارتین ادامه پیدا کرد سارتین فکر میکرد کست فردی خود محور و یک دندهاست و در نهایت این دو از یک دیگر جدا شدند. با وجود پریشانی، اندوه و انتقاد از خود کست تصمیم گرفت نقاشیهای با موضوعات مشخص (ژانری) را کنار گذاشته و روشهای مدرن تری را در کار خود پیش بگیرد تا توجه جوامع خارجی از جملهٔ آمریکا را به خود جلب کند اما این تلاش او در اوایل کار بینتیجه بود.