زرح

معنی کلمه زرح در لغت نامه دهخدا

زرح. [ زَ ] ( ع مص ) سر شکستن کسی را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
زرح. [ زَ رَ ] ( ع مص ) درگشتن از جائی به جائی دیگر. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه زرح در فرهنگ فارسی

در گشتن از جایی به جای دیگر

جملاتی از کاربرد کلمه زرح

در حال حاضر صنایع‌دستی شهرستان رفسنجان که قابلیت‌های اقتصادی دارند، می‌توان به قالی‌بافی با زرح و نقشهٔ شاه‌عباسی، لیلی مجنون، درختی، شکارگاه، سبزی‌کار، جنگل و لچک ترنجی در اندازه‌های (۲*۳ و ۳*۵ و ۲*۵ و ۳*۴ و ۶*۱۲) نام برد.