رقباء

معنی کلمه رقباء در لغت نامه دهخدا

رقباء. [ رُ ق َ ] ( ع اِ ) رقبا. ج ِ رقیب به معنی منتظران و نگهبانان. ( فرهنگ نظام ). ج ِ رقیب. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به رقیب و رقبا شود.
رقباء. [ رَ ] ( ع ص ) زنی که فرزندش بنماند. ( یادداشت مؤلف ).

جملاتی از کاربرد کلمه رقباء

یک مهندس فروش علاوه بر اشراف فنی نسبت به محصولات یا خدمات باید از مهارت‌های عام فروش نیز برخوردار باشد. به ویژه او باید همیشه خود را نسبت به آخرین وضعیت و مشخصه‌های فنی محصولات به روز نگه دارد. شاید تفاوت اصلی یک مهندس فروش با یک فروشنده معمولی در ارتباط با تشریح شاخص‌های فنی محصول و ارائه راهکار مناسب خریدار است. این وظیفه به‌طور ذاتی با بخش تحقیق و توسعه شرکت نیز در ارتباط می‌باشد. بدیهی است اطلاع از ویژگی‌های فنی محصولات رقباء نیز از لوازم کار یک مهندس فروش موفق است.
(( و لتكن مقاتلتكم من وجه واحد اوثنين واجعلوا لكم رقباء فى صياصىالجبال و مناكب الهضاب لئلا ياتيكم العدو من مكان مخافه او امن ، واعملوا ان مقدمه القومعيونهم و عيون المقدمه طلائعهم )) (161)
هنگامی که اتسز متوجه آتش حسادت سایر بزرگان شد در پی فرصت بود که جان خود را خلاصی داده و از خدمت سلطان مرخصی حاصل نماید تا آنکه اتسز عازم خوارزم شد یا اینکه رقباء اتسز که قصد هلاک او را به وسیله سلطان داشتند، لیکن سلطان به سپاس حقوق حاضر نشد اتسز را از میان بردارد تا آنکه اتسز پس از ورود به خوارزم به پیروی از شیوه خود دست به طغیان و تمرد زد.
پر واضح است که انجام چنین وظیفه‌ای در یک سازمان توسط مهندس فروش می‌تواند باعث یک نوع تضاد منافع شود چرا که انجام درست کار ممکن است به توصیه محصول رقباء منجر شود. مدیریت این شرایط برای یک مهندس فروش با لحاظ اصل لحاظ منافع خریدار می‌تواند مخاطره‌آمیز باشد، ولی در هر شرایط مهم ارائه ارزش واقعی به خریدار و رفتار صادقانه به اوست.