رابطه دین و اخلاق

معنی کلمه رابطه دین و اخلاق در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دین در ابعاد گوناگونی همچون پی ریزی نظام ارزشی، فراهم آوردن ضمانت اجرایی و تقویت انگیزه درونی به یاری اخلاق می شتابد و آدمیان را به تهذیب و تزکیه روحی فرا می خواند. پیوند دین و اخلاق از زوایای گوناگونی قابل بررسی است و نویسنده در این نوشتار به نقد دیدگاهی پرداخته که از تقابل دین و اخلاق سخن می گوید و اخلاق دینی را تعبیری خود متناقض می خواند.
رابطه دین و اخلاق یکی از مباحث دراز دامنه و با پیشینه ای چند هزار ساله است (برای نمونه، ذاتی یا الهی بودن حسن و قبح افعال، دست کم از زمان سقراط مطرح بوده است. که در دهه های اخیر نیز از زوایای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. برخی دین و اخلاق را به یکدیگر فروکاسته، عبادت و بندگی را جز خدمت خلق ندانسته اند. گروهی اخلاق را بخشی از دین به شمار آورده و پاره ای دیگر دین را در اخلاق گنجانده اند. (ویلیام بارتلی در این باره دیدگاه های شش گانه ای را مطرح ساخته و در کتاب Morality and Religion به بررسی آنها پرداخته است) برخی بر این باورند که با کنار رفتن دین، اخلاق نیز رخت برمی بندد و اگر خدایی نباشد، همه چیز روا خواهد بود؛ و گروهی دیگر اعتقاد به خدای ادیان توحیدی را ویرانگر اخلاق می شمارند.
نزاع ظاهری یا واقعی
به هر حال، بسیاری از دینداران، نزاع دین و اخلاق را ظاهری می دانند و برای برطرف ساختن آن، راه کارهایی کم و بیش مشابه با آنچه در سایر ابعاد تعارض عقل و وحی مطرح گشته است، ارائه می دهند. اما برخی از ایمان گرایان مسیحی این تعارض را واقعی و اجتناب ناپذیر می شمارند و ایمان دینی را فراتر از اخلاق می خوانند. کی یرکگارد (۱۸۱۳- ۱۸۵۵ م) بزرگ ترین شخصیتی است که از این زاویه مورد توجه قرار گرفته و کتاب «ترس و لرز» او بیانگر این دیدگاه به شمار آمده است. قهرمان اصلی این کتاب، ابراهیم (علیه السّلام) است که در سنین کهن سالی ماموریت می یابد تا فرزندی را که پس از سال ها انتظار بدو بخشیده اند، به دست خود قربانی کند.«و خداوند ابراهیم را امتحان کرد و به او گفت: اسحاق، (در متون مقدس اسلامی و یهودی - مسیحی، تفاوت هایی در نقل این داستان به چشم می خورد، برای نمونه قرآن کریم «اسماعیل » را ذبیح الله می خواند: در حالی که در تورات از فرمان خدا درباره ذبح «اسحاق » سخن رفته است ) تنها پسرت را که دوستش می داری برگیر و به وادی موریه برو، و در آنجا او را برفراز کوهی که به تو نشان خواهم داد به قربانی بسوزان ». بدین گونه همه چیز از دست رفته بود، وحشتناک تر از آنکه اگر هرگز نمی بود! پس خداوند فقط ابراهیم را به بازی گرفته بود! او با معجزه خویش محال را تحقق بخشیده بود و اکنون آن را نابود می کرد. این بی گمان دیوانگی بود، اما ابراهیم بر آن نخندید.... هفتاد سال انتظار مؤمنانه، شادی کوتاه تحقق انتظار، کیست که عصای پیرمرد را می رباید؟ کیست که می خواهد پیرمرد به دست خود آن را بشکند؟... آیا هیچ رحمی بر این سالخورده ارجمند یا بر آن کودک معصوم روا نیست؟ آری، «از دیدگاه اخلاقی... پدر باید پسرش را دوست بدارد، اما این رابطه اخلاقی در مقابل رابطه مطلق با خدا به مرتبه ای نسبی تنزل یافته است.» و چنین بود که ابراهیم، این شهسوار ایمان، بدون هیچ تردیدی کارد را بر گلوی فرزندش گذاشت و با این کار، «از کل حوزه اخلاق فراتر رفت ». این سخن بدان معنا است که انسان مؤمن، با خدایی در ارتباط است که «خواسته هایش مطلق است و با سنجه های عقل بشری سنجیدنی نیست ».
سکولار مقابل اخلاق دینی
تقابل دین و اخلاق هر چند خداباورانی همچون کی یرکگارد را از جاده ایمان خارج نمی سازد؛ رهزن اندیشه بسیاری از خردورزان می گردد و اگر چاره درستی برای آن فراهم نیاید، به اخلاق دین زدایی شده (سکولار) می انجامد. کسانی که از اخلاق سکولار جانبداری می کنند، اخلاق دینی را دارای کاستی ها و پیامدهای ناگواری دانسته اند که اینک به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم.
← اخلاق و خردگریزی دین
...

جملاتی از کاربرد کلمه رابطه دین و اخلاق

انگیزه اصلی این کتاب، یافتن راهی معقول و رضایت‌بخش برای حل تعارض اخلاق دینی و اخلاق سکولار است. به باور فنائی، نزاع‌ها و درگیرهای سیاسی و اجتماعی رایج در کشورهای‌ اسلامی عمدتاً محصول دو نگاه و طرز فکر متفاوت در باب رابطه دین و اخلاق و در حقیقت، محصول تعارض دو نظام اخلاقی و ارزشی و هنجاری متفاوت است. این دو نظام اخلاقی از دو مفروض بنیادین در باب منشاء و حدود و ثغورِ «حق اطاعت خدا شارع» یا «وجوب اطاعت از خدای شارع» سرچشمه می‌گیرند. در یک سو کسانی قرار دارند که مدعی‌اند حق اطاعتِ خدای شارع یا وجوب اطاعت از او «مطلق» است و لذا اخلاق مبتنی بر دین است و در صورت تعارض ارزش‌های الهی (=فقه یا اخلاقی دینی) و ارزش‌های بشری (=اخلاق سکولار)، ارزش‌های الهی باید مقدّم داشته شوند و در سوی دیگر کسانی قرار دارند که مدعی‌اند حق اطاعت خدای شارع و وجوب اطاعت از او «مقید» به قیود اخلاقی است و اخلاق نه تنها بر دین متبنی نیست که بر آن تقدم دارد. این کتاب در نقد و بررسی این دو دیدگاه است.