رؤیت خداوند

معنی کلمه رؤیت خداوند در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] رؤیت خداوند (دیدگاه اشعری). در میان متکلمان اسلامی این بحث از دیرباز مطرح بوده است که آیا خداوند را با چشم سر می توان دید یا دیدن خدا از محالات است. اشاعره معتقدند خدا را در آخرت با چشم سر می توان دید و در اثبات ادعای خود، هم از دلایل عقلی بهره برده اند و هم از دلایل نقلی. این دلایل نخستین بار توسط مؤسس این مکتب ارائه شد که بعدها از سوی دیگر متکلمین این فرقه بسط و گسترش یافت.ابوالحسن اشعری دلایل خویش را در چند بخش ارائه می کند. وی ابتدا متوسل به آیات قرآنی شده و سپس دلایل عقلی بر این مطلب ارائه می دارد و در نهایت نیز احادیث نقل شده در این باب را می آورد.
برای امکان دیدن خداوند دلایلی ارائه شده است که در این مبحث به آنها اشاره می شود.
← دلیل اول
همواره چیزی قابل رؤیت است که جسم باشد، به گونه ای که نور را منعکس کند و نور او به چشم بتابد، و چون خداوند جسم نیست بنابراین دیدن او غیر ممکن خواهد بود.۱. لازمه ی دیده شدن یک چیز، قرار گرفتن آن در جهت و سمت معینی است. تا چیزی در جهت خاصی قرار نگیرد، دیدن آن ممکن نخواهد بود و می دانیم که خداوند جهت ندارد.۲. در صورت دیده شدن خدا، یا تمام ذات او قابل مشاهده است و یا قسمتی از ذاتش. در صورت اول خدا را محدود و متناهی کرده ایم و در صورت دوم خدا را قابل قسمت و مرکب دانسته ایم، که هر دو فرض درباره ی خدا محال است.
دلیل قرآنی بر عدم امکان رؤیت
«چشم ها او را درنمی یابند و اوست که دیدگان را در می یابد، و او لطیف و آگاه است.»
انعام/سوره۶، آیه۱۰۳.
...

جملاتی از کاربرد کلمه رؤیت خداوند

ابو سهل ـ که از پرچمداران مبارزه با کسانی چون شلمغانی (متوفای ۳۲۲ ق) و حلاج (متوفای ۳۰۹ ق) شمرده شده ـ کتابهای فراوانی در دفاع از اصول اعتقادی توحید، نبوت و امامت، و نیز مسائلی چون حدوث عالم، محال بودن رؤیت خداوند، ماهیت انسان و نفی جبر نگاشته است. چند رساله از او نیز به رد دیدگاه‌های ابن راوندی اختصاص دارد. به گفته ابن حجر عسقلانی (متوفای ۸۵۲ ق) وی کتابی دربارهٔ ملل و نحل نیز داشته که شهرستانی در کتاب مشهور خود از آن بهره گرفته است. متأسفانه امروزه هیچ‌کدام از این آثار در دست نیست، اما دیدگاه‌هایی که شیخ مفید به نوبختیان نسبت می‌دهد ـ و به تأیید یا رد آنها می‌پردازد ـ می‌توانند تا حدی از محتوای آثار یاد شده و اعتقادات ابوسهل و خواهرزاده‌اش (ابو محمد) پرده بردارند.