ذیبه المهل

معنی کلمه ذیبه المهل در لغت نامه دهخدا

( ذیبةالمهل ) ذیبةالمهل. [ ب َ تُل ْ م َ هََ ] ( اِخ ) گنگ باری به اقیانوس هند در جنوب غربی سراندیب. دارای تقریباً هشتاد هزارسکنه. جزائر مالدیو. و ابن بطوطة در رحله خویش ذکرآن آورده است : فوصلت بعد عشرة ایام الی جزائر ذیبة المهل... ( ابن بطوطة ).

معنی کلمه ذیبه المهل در فرهنگ فارسی

گنگ باری به اقیانوس هند در جنوب غربی سراندیب .

جملاتی از کاربرد کلمه ذیبه المهل

پس از زمانی برای رساندن پیغام پادشاه هند به پادشاه چین به دستور پادشاه هند رهسپار چین شد، و در راه سفرش به چین از شهرهای هند مانند: دهلی، کالیور، دولت‌آباد، و در کناره الملیبار از شهرهای هنور، انو سرور، فاکنور، منجرور، هلی، جوزفتن، ده فتن، بدفتن و قالقوط (بندر کلکته) دیدن کردند، و از قالقوط سوار دریا شده و به جزیره ذیبه المهل یعنی (مالدیو) رفت و در آنجا ازدواج کرد، و از سوی حاکم مالدیو به سمت قاضی شهر گماشته شد و یک سال و نیم در آنجا ماند، پس از مالدیو به جزیره سرندیب (سیلان) یا (سریلانکا) رفت، دوباره از آنجا به سواحل ملیبار و هند برگشت، و سپس برای بار دوم به جزیره ذیبه المهل برگشت و از آنجا به بنگال (بنگلادش) و کوهستان‌های کامرو (آسام) رفتند، سپس به سرزمین برهنکار (برمه) و از آنجا به جاوه (اندونزی) رفت؛ و از آنجا به مل جاوه (شبه جزیره ملایو) و سپس به چین رسید و از شهرهای جنوب چین مانند: الزیتون (شوان شوفو) و چین کلان، و قنجنفو، والخنسا (هانگ شو) رفت و از آنجا به ختن (شمال چین) رفت و سپس به سانشیق خان بالق (یعنی پکن)رسید.