دیمس

معنی کلمه دیمس در لغت نامه دهخدا

دیمس. [ م َ ] ( اِخ ) از دهات بخاراست که از آنجا حاکمی بنام ابوطاهر محمدبن یعقوب دیمسی بخاری برخاسته است و این روایت از ابوبکر محمدبن علی ابیوردی است که او هم از ابوالحسن علی بن محمدبن حسین جذام بخاری نقل کرده است و در حدود سال 430 وفات کرده است. ( معجم البلدان ). قریه ای از قرای بخارا. ( انساب سمعانی ).

جملاتی از کاربرد کلمه دیمس

جوانان شرکت‌کننده در برنامه، دستبندی دوستی در بند دست‌های وزشکاران مشهور و شخصیت برجسته، می‌بندند به شمول: دیک ادوه کت، , آناتولی تیموشچوک، لویز نیتو، و فرنز بیسکینباویر، لویز فیرنندیف، دیدیر دروگبا، مکس میار، فاتمه سمرو، لیون گوریتسکه، مایکل سلگادو، آلیکسندر کریژه کوف، دیمس. پیروس، آدیلینا ساتنیکاوه، یوری کامینیتس.