دیرالجاثلیق

معنی کلمه دیرالجاثلیق در لغت نامه دهخدا

دیرالجاثلیق. [ دَ رُل ْ ث َ ] ( اِخ ) دیری است قدیم در بابل ( عراق ) در فاصله کوتاهی از سمت غربی رود دجله که بر روی تپه ای در نزدیکی شهر مسکن [ از قصبه طسوج در استان عالی ] در سرحد سواد و تکریت ( حدود 50-55 کیلومتری بغداد ) بنا گردیده و هرچند مدتی رهبر مذهبی نسطوریان در این دیر اقامت میکرده است ، شهرت دیر جاثلیق در تاریخ اسلامی بسبب جنگی است که بسال 72 هَ.ق. / 691 م. در نزدیکی آنجا رخ داده است و این جنگ میان خلیفه عبدالملک و مصعب بن زبیر ( والی عراق ) درگرفت که به قتل ابن زبیر منجر گردید و در آنجا علامت قبری برای ابن زبیر نصب گردید. ( از دائرة المعارف اسلامی ). و رجوع به معجم البلدان شود. و بعضی گفته اند که دیرجاثلیق در باب الحدید نزدیک دیرالثعالب در وسط عماره در غرب بغداد قرار دارد. ( از معجم البلدان ).

معنی کلمه دیرالجاثلیق در دانشنامه آزاد فارسی

دیرُالْجاثَلیق
نام دو دیر در عراق. نخستین دیر، که معروف تر است، نزدیک مَسکین در حدود ۵۵کیلومتری شمال بغداد بود. مَسکین ظاهراً همان محلی است که امروزه خرائب مسکین نامیده می شود و تَلّ الدیر کنونی نیز احتمالاً همان دیر الجاثلیق است. شهرت آن به سبب نبرد سرنوشت ساز خلیفه عبدالملک و مصعب بن زبیر (۷۲ق) است، که به یوم الدیر معروف است و طی آن مصعب شکست خورد و به قتل رسید. در محل دفن مصعب بقعه ای ساختند که به زودی زیارتگاه شد. احتمالاًً گنبد امام منصور همان قبر مصعب است. محل جنگ را نیز خِربَة مُصعب خوانند. گویند زمانی رئیس نسطوریان در این دیر بود و از همین رو آن جا را دیر جاثلیق نامیدند. دومین دیر جاثلیق، دیری بزرگ در غرب بغداد بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه دیرالجاثلیق

لشکریان عبدالملک و مصعب در میانه اکتبر در دیرالجاثلیق با هم ملاقات کردند. ابن اشتر و افرادش به پیشاهنگان محمد بن مروان حمله کردند و آن‌ها را وادار به عقب‌نشینی کردند. سپس عبدالملک به عبدالله و جناح راستش دستور داد وارد میدان نبرد شوند و در آنجا همراه با سپاهیان محمد روبروی افراد مصعب ایستادند. ابن اشتر و فرمانده جناح راست مصعب، مسلم بن عمرو باهیلی، کشته شدند. دومی تسلیم جراحاتش شده بود، اما پیش از مرگ موفق شد از عبدالملک ضمانت سلامتی برای پسرش قتیبه بن مسلم بگیرد، که در آغاز قرن هشتم به یک سردار مهم اموی تبدیل شد. مرگ ابن اشتر در آغاز رویارویی، سرنوشت مصعب را رقم زد. عطاب بن ورقه، رئیس سواره نظام مصعب، که مخفیانه به عبدالملک پناهنده شده بود، سپس با سواران خود از جنگ فرار کرد. بقیه فرماندهان مصعب دستور درگیری را رد کردند.