معنی کلمه دولت موحدون در دانشنامه اسلامی
بنیانگذار این دولت، "محمد بن عبدالله تومرت" در حدود ۴۷۵ در هرغه یکی از قبایل مصامده در منطقۀ سوسِ مغرب بدنیا آمد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در زادگاهش در اوایل قرن ششم به قرطبه رفت، سپس طی سفری علمی به شرق اسلامی در سال ۵۱۰ هـ به مغرب باز می گردد و بساط موعظه و امر به معروف و نهی از منکر در می گستراند. در مراکش افکار و اندیشه های انقلابی اش تاب تحمل از مرابطون گرفت لذا او را به ترک مراکش واداشتند پس در سال ۵۱۴ به قبیله اش برگشته و با نقل روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) دربارۀ مهدی، مردم را به فراهم آوردن زمینۀ ظهورش تشویق می کرد، تا اینکه با افزایش شمار یاران و استحکام موقعیتش، خود را ملقب به مهدی معصوم کرده و در ماه رمضان ۵۱۵ هـ از مردم بیعت گرفت و دولت موحدون را بنیان نهاد.
← نامگذاری دولت
با مرگ ابن تومرت، "عبدالمؤمن بن علی" به عنوان خلیفۀ مهدی، جانشین او شد و توانست با فائق آمدن بر معضلات و مشکلات ناشی از تبعات منفی شکست از مرابطون، شهرهای تحت سلطۀ مرابطون را یکی پس از دیگری فتح کرده و با غلبه بر دولت های مرابطون، اندلس و بنی حماد قلمرو موحدان را تا مغرب اقصی و ادنی و بلاد افریقیه و بسیاری از بلاد افریقیه و بسیاری از بلاد اندلس توسعه دهد. با ادامه روند صعودی قدرت موحدین در زمان سه خلیفۀ بعدی – یوسف و یعقوب، پسران منصور و قسمت عمدۀ خلافت ناصر – دوران شکوفایی موحدین رقم خورد، دوره ای که از سال ۵۵۸ شروع و تا سال ۶۱۰ هـ ادامه یافت.از مهمترین ویژگی های این دوره توسعۀ عمران و رفاه مادی و خیزش فکری است. علوم در این عصر به مدد تشویق و صله های خلفا و نیز رقابت علمی شرق و غرب جهان اسلام از یک سو و بین اندلس و مغرب از سوی دیگر به سرعت شکوفا شده و دانشمندان بزرگی چون ابن عدی، ابن رشد، ابن میمون و... را به ثمر رساند. اقتصاد بواسطۀ برقراری امنیت در سراسر قلمرو زمینی و دریایی رونق گرفت و توسعه های عمرانی و صنعتی زیادی در جهت رفاه بیشتر مردم انجام شد که نماد برجستۀ این توسعه در عملیات آبرسانی به مزارع و شهرها و کاشی کاری ها و چراغ های دریایی نمود یافت.
دوران انحطاط و افول
این دولت قدرتمند با این سرزمین پهناور به جهت برخورداری از عناصر متعدد و قبایل ناهمگون پیوسته با مشکل شورش قبایل روبرو بود. در واقع می توان گفت که دوران ضعف و فروپاشی موحدون در سال ۶۰۳ با به قدرت رسیدن "ناصر" آغاز شد. ضعف در ادارۀ امور مرکزی و سپس شکست از مسیحیان اسپانیا در جنگ عقاب در سال ۶۰۹ به منزلۀ پایان همیشگی قدرت آنان در اندلس بود. مشکلات موحدون از سال ۶۲۰ به جهت ضعف خلفا و دخالت بزرگان در امور دولت و به دنبال آن تسلط شیوخ و وزیران که ضعف امور اداری و نظامی را موجب گردید و کارگزاران دولتی را به استبداد کشید شدت گرفت و سراسر قلمرو موحدون را غرق در فساد کرد، تا اینکه در سال ۶۲۷ افریقیه نیز از قلمرو حکومت موحدون جدا شد.از طرف دیگر درگیری والیان با خلفاء موحدین نیز به شدت بر وحدت موحدون ضربه زد. والیان ایالات مختلف که غالباً از بین سادات بنی عبدالمؤمن انتخاب می شدند در دورۀ شکوفایی، جهت متمرکز ساختن حکومت خانواده بنی عبدالمؤمن بسیار سودمند واقع شده و مانع نفوذ افسار گسیخته و خودآرائی شیوخ موحدین شده بودند در این زمان، خود مدعی خلافت شده و با خلیفه درگیر شدند.درگیری سادات بنی عبدالمؤمن بر سر حکومت این فرصت را برای مراکز قدرت به خصوص بزرگان موحدین فراهم آورد که در امور دولت نفوذ کنند. به دنبال آن شیوخ تسلط یافتند و وزیران چیره شدند و کارگزاران راه استبداد را در پیش گرفتند و در نتیجه سلطه اداری به ضعف گرائید، نظم ارتش مختل و ناوگان دریایی از بین رفت، شورش ها گسترش یافت و خلفا در مقابله با آن عاجز ماندند چه برسد به مقابله با نیروهای خارجی، حتی وضع تا آنجا پیش رفت که خلفا برای سرکوب آنان از مسیحیان کمک گرفتند. این امر علاوه بر ایجاد مشکلات داخلی، جدایی ایالات مختلف را باعث گردید تا اینکه سرانجام در حالیکه قلمروشان تنها به مغرب اقصی محدود شده بود توسط "بنی مدین" در سال ۶۶۷ از پا در آمدند.
نظام سیاسی و اداری
...