دودای

معنی کلمه دودای در لغت نامه دهخدا

دودای. ( اِخ ) دهی است از بخش پلدشت شهرستان ماکو. با 117 تن سکنه. آب آن از چشمه است. صنایع دستی زنان جاجیم بافی. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

جملاتی از کاربرد کلمه دودای

اين موضوع برای مدت ها مخفی ماند . تا آنكه رندها به نواحی داده شده به آنها يعنی سنی و شوران اعتراض نمودند كه بر خلاف گاجان و گنداوگ كه به خاندان لاشاری ها سپرده شده بود آب و علف نداشت اين موضوع كوچک بود مدتی بعد زنی از خاندان دودایی به نام گوهری كه مالدار و ثروتمند بود به وادی لاشار كه تحت حكم مير گهرام  بود آمد و اين زن جوان و زيبا خواستگاری كرد اما جواب رد شنيد ، به اين خاطر عصبانی شد و دستور داد رمه های شتر وی را مورد حمله قرار دادند . به اين خاطر گوهری دودایی از لاشار كوچيده و به ناحيه كچهی و سیبی كه تحت حكم مير چاكر  بود مسكن گزيد . از قضا مير چاكر  رند مجذوب زيبایی او شد و همان عمل مير گهرام  را تكرار كرد و جوابی مانند او شنيد . از اين ماجرا بين خاندان لاشاری و عشاير وابسته به مير چاكر نفاق افتاد ، در آخرين بار ريحان  فرزند مير چاكر  با رامين  لاشاری فرزند مير گهرام  مسابقه اسب دوانی گذاشتند چونكه داورها از وابستگان مير ريحان  بودند به نفع او رای دادند .