ده سرد

معنی کلمه ده سرد در لغت نامه دهخدا

ده سرد. [ دِه ْ س َ ] ( اِخ ) یکی از دهستانهای بخش بافت شهرستان سیرجان. جمعیت آن در حدود یک هزار تن و محدود است از طرف شمال به دهستان دشت آب و از خاور به دهستان کوشک و از جنوب به دهستان خبر. این دهستان وسط دو کوه واقع و هوای آن گرم معتدل است. شغل سکنه زراعت و مالداری است از 14 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است. مرکز دهستان قریه ده سرد می باشد. که در سی هزارگزی شمال دولت آباد واقع است و دارای 200 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

جملاتی از کاربرد کلمه ده سرد

این پناهگاه در محدودهٔ شهرستان بافت و به شکل خوشه‌ای در داخل پارک ملی خبر پراکنده است و شامل ۵ بخش می‌باشد. یک بخش در جنوب روستای محمودآباد، یک بخش در شمال روستای ده سرد، یک بخش در غرب خیرآباد، یک بخش در شمال ارزوییه و یک بخش نیز در روستای رُچان واقع است. این منطقه از سال ۱۳۷۸ به عنوان یکی از مناطق حفاظت شده اعلام شد و از مناطق کمیاب و نادر کشور است که پتانسیل استفاده در جنبه‌های آموزشی، تفریحی، علمی و اقتصادی را دارد.