دنیا پرستی

معنی کلمه دنیا پرستی در لغت نامه دهخدا

دنیاپرستی. [ دُن ْ پ َ رَ ] ( حامص مرکب ) عمل دنیاپرست. دنیادوستی. رجوع به دنیاپرست شود.

معنی کلمه دنیا پرستی در فرهنگ فارسی

عمل دنیا پرست دنیا دوستی .

جملاتی از کاربرد کلمه دنیا پرستی

حدود سال ۱۵۶ میلادی، شخصی به نام مونتانوس ظهور کرد که دنیا پرستی مسیحیان و خودکامی اسقفها را در کلیسا تقبیح کرد، و خواستار بازگشت به سادگی و زهد مسیحیان نخستین برای محافل مذهبی شد. شاگردانش به او به عنوان فارقلیط موعود حضرت مسیح درود فرستادند. حوادثی این چنین نشاندهنده آن است که مسیحیان همیشه منتظر ظهور فارقلیط بوده‌اند.
پس از دستگیری گفته بود اکنون که با حقایق آشنا شدم و فهمیدم که آنچه مالک به ما دیکته و تلقین می‌کرد خواسته‌های آمریکا و انگلیس و حب جاه‌طلبی و دنیا پرستی خودش بود، اگر به من اجازه دهند و مالک را نیز پیدا کنم به خدا قسم می‌خورم قطعه قطعه‌اش می‌کنم. بعد از کشته شدن برادر زنش شهاب منصوری توسط عبدالمالک ریگی در سال ۱۳۸۳، فائزه منصوری نیز توسط عبدالحمید ریگی در سال ۱۳۸۴ در خواب و با شلیک گلوله به قتل رسید و در نیمه‌های شب توسط او و مادرش در پاکستان دفن شد.