دفتان

معنی کلمه دفتان در لغت نامه دهخدا

دفتان. [ دَف ْ ف َ ] ( ع اِ ) تثنیه دفّة در حال رفع ( ولی در فارسی حالت اعرابی آن در نظر گرفته نمی شود ). رجوع به دفة و دفتین شود.

جملاتی از کاربرد کلمه دفتان

فضل الرحمن فاضل در سال ۱۹۸۱ (میلادی) به عزم تحصیل عازم مکه گردید و در انستیتوت زبان عربی دانشگاه ام‌القری شامل شده و از آن انستیتوت دیپلم عمومی تعلیم و تربیه و تدریس زبان عربی را به دست آورد. سپس مجدداً در سال ۱۹۸۴ (میلادی) به پشاور عودت کرد. در پهلوی فعالیت‌های فرهنگی به حیث آموزگار زبان عربی در مرکز تعلیمی اسلامی افغانستان در پشاور، شامل خدمت و همچنان در آن مرکز که زیر ادارهٔ حکومت موقت مجاهدین بود، به دستور حکومت موقت مجاهدین در پشاور، نصاب تعلیمی مکاتب افغانستان، تدوین می‌گردید، به حیث عضو کمیته تدوین درس‌های کتب دری صنوف ۷ تا ۱۲ همراه آقایان عبدالاحد تارشی، محمد معروف فروغگر، محمد ادریس منصوری، محمد رفیق انصاری، غلام حسین مجدی، استاد مولانا زاده و شیر محمد دفتانی سهم فعال داشت.
عن ابى بصير قال : سئلت ابا جعفر محمدبن على عليهما الصلوه و السلام عن مصحففاطمه عليهاالسلام . فقال انزل عليها بعد موت ابيها قلت ففيه شى ء من القرآنفقال ما فيه شى من القرآن . قلت فصفه لىقال . له دفتان من زبرجدتين على طول الورق و عرضه حمراوين قلت . جعلت فصف لىورقه قال ورقه من در ابيض قيل له كن فكان قلت جعلت فداك فما فيه .