درازاندام

معنی کلمه درازاندام در لغت نامه دهخدا

درازاندام. [ دِ اَ ] ( ص مرکب ) دارای اندامی دراز. طویل القامه. || دارای شکل دراز: بعض اقسام قهوه درازاندام و بعضی بیضی باشد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

جملاتی از کاربرد کلمه درازاندام

در نمایشگاه خط قدیمی عربی در کتابخانهٔ سلطنتی سابق، قبالهٔ نکاحی موجود بود که به تاریخ ۲۶۴ ه‍.ق روی پوست درازاندامی تحریر شده بود و صورت عقدنامه را به خط کوفی مرتبی نوشته بودند و گواهان با خط نسخ بسیار مغشوش زیر عقدنامه را امضاء کرده بودند و همین دلیل است که ابن مقله در خط نسخ اصلاحاتی نمود، به قسمی که برای تحریر مصحف قرآن شایسته شد.
لاماهای درازاندام (نام علمی: Macrauchenia) نام یک سرده از تیره درازاندامان است.