خوردستان. [ خوَرْ / خُرْ دُ ] ( اِ ) هر شاخه جوانی که از درخت روید. ( ناظم الاطباء ). || شاخ تازه ای را گویند که از تاک انگور سر زند و آن را بسبب خوشمزگی خورند. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). شوش ( در تداول مردم قزوین ). || نهال گل. نهال ریاحین. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه خوردستان در فرهنگ فارسی
هر شاخه جوانی که از درخت روید یا شاخ تازه ای را گویند که از تاک انگور سر زند و آنرا بسبب خوشمزگی خورند .
جملاتی از کاربرد کلمه خوردستان
خوردستان (شاخ تازه را گویند و آنکه از تاک انگور سر زند و آن را به سبب ترشمزگی خورند و شاخهای تازهٔ درختان دیگر و نهال گل و ریاحین را نیز گفتهاند).