خنجل
جملاتی از کاربرد کلمه خنجل
بهطور سنتی، شمشیر کوتاهی که ترکها استفاده میکردند، شمشیر یاتاغان نام داشت که همواره توسط ترکها به عنوان شمشیر دوم یا شمشیر روزمره و مسافرتی استفاده میشد. در قرن ۱۵ میلادی، مهاجرت گستردهٔ ترکها از آناتولی به ایران رخ داد که این مهاجرت به درخواست شاه اسماعیل صفوی بود و این گروههای مهاجر نقش کلیدی در قیام و شروع سلطنت صفویان در ایران داشتند. شمشیر اصلی ترکهای مهاجر به ایران، شمشیر قلیچ بوده و سلاح محبوب آنان بود. این ترکهای مهاجر تصمیم گفتند تا شمشیرهای دوم و کوتاه خود که یاتاغان نام داشت را با نوع جدیدی از شمشیرها که کوتاهشدهٔ شمشیرهای قلیچ بود، جایگزین کنند و این شمشیرهای کوتاه جدید را قداره نامیدند. گروههای مهاجر از قفقاز یک شمشیر کوتاه دیگر نیز با خود آوردند که خنجلی مینامیدند و پس از مدتی با تغییرات بسیار اندکی در دستهٔ آنان، این سلاح را قمه نامیدند. برای سلاح قداره نیز دقیقاً دستهای مشابه قمه استفاده کردند و از این رو، قمه و قداره تبدیل به سلاحهای دوقلو اما غیر همسان شدند. سلاح قمه دو لبه بوده ولی سلاح قداره فقط در قسمت نوک آن دولبه بوده و سایر قسمتهای تیغهٔ آن، تکلبه است ولی دستههای قمه و قداره یکسان است.
الکساندر دوما در سال دربارهٔ وی آوردهاست: «یک پسر پنج یا شش ساله یک خنجلی در دست دارد که احتمال دارد از حس غریزی نشأت گرفته باشد. این یک خنجر واقعاً تیز بود که یک مادر فرانسوی هرگز آن را به فرزندش نمیداد.