خابطی

معنی کلمه خابطی در لغت نامه دهخدا

خابطی. [ ب ِ ] ( اِخ ) نسبت است بخابطه و ایشان فرقه ای از معتزله از اصحاب احمدبن خابطاند که وی را در تناسخ مقالتی است و گمان میکردند که عالم را دو پروردگار است یکی محدث و دیگری قدیم و پروردگار محدث مسیح است مراد از این آیت که «و جاء ربک والملک صفّا صفّا » یعنی می آید پروردگار تو و فرشتگان صف صف ایستاده اند و اوست که می آید درپرده های ابر و اوست که قصد کرد پیغمبر( ص ) او را در قول خود که ان اﷲ خلق آدم علی صورته ؛ یعنی همانا پروردگار آدم را بصورت خویش آفرید. ( الانساب سمعانی ).

جملاتی از کاربرد کلمه خابطی

از منابع قرون وسطی، و تا قرن حاضر، نام این جزیره همواره به‌صورت عربی عَبّادان آمده‌است. این نام گاهی از عَبّاد (به معنی پرستشگر) اشتقاق یافته‌است. بلاذری، از سوی دیگر، داستانی را نقل می‌کند که بر اساس آن شهر به وسیلهٔ عَبّاد بن حسن خابطی که در دورهٔ حکومت حجاج در آنجا پادگانی بنا کرد، بنیان گذاشته شده‌است. فره‌وشی برای این نام یک ریشه‌شناسی ایرانی ارائه داده‌است (از آب، و ریشهٔ پا (نگهبانی) بدین‌ترتیب به‌معنای ایستگاه نگهبانی ساحل). شواهد احتمالی پشتیبان آن نام آپانا است که بطلمیوس آن را بر جزیره‌ای در نزدیکی دهانهٔ دجله اطلاق کرده‌است. مارسیان، جغرافی‌دان قرن چهارم، که اطلاعاتش را از بطلمیوس می‌گیرد، نام آپپادانا را ذکر می‌کند. بدین‌ترتیب ممکن است برای اصلاح نام به آبادان مبنایی موجود بوده باشد. این نام بر اساس فرمان رسمی در سال ۱۳۱۴ کاربرد عمومی یافت.