حصینه

معنی کلمه حصینه در لغت نامه دهخدا

( حصینة ) حصینة. [ ح َ ن َ ] ( ع ص ) تأنیث حصین. استوار. محکم. ( غیاث ). درع حَصینة؛ زرهی محکم و استوار.
حصینة. [ ح َ ن َ ] ( اِخ ) نام محلی در 549500 گزی بوشهر، میان چارک و بندر لنگه.

جملاتی از کاربرد کلمه حصینه

در کتاب معجم البلدان آورده شده‌است: «سرماج قلعه حصینه بین همدان و خوزستان فی الجبال کانت لبدربن حسنویه الکردیه صاحب سابورخواست و هی من احسن قلاعه و اشدها امتناعا» و در خصوص نام قلعه سابورخواست نوشته‌است: «: اسم قلعه مدینه سابورخواست دز بز و منها اخذ فخرالملک ابو غالب اموال بدربن حسنویه المشهوره.»