را پرداخت كرده و بعضی را نپرداخته بود. [چون حسابرسی كرد] معلوم شد چهارصد درهم از حق او را - چنان كه حضرت گفته اند - نداده است. پس آن مقدار را از مالش بیرون كرد و بقیه را فرستاد، كه مورد قبول واقع شد. [2] 2 - محمد بن شاذان نیشابوری گوید: نزد من پانصد درهم كه - بیست درهم كسر داشت - جمع شده بود، و من دوست نداشتم [پولی كه می فرستم] این مقدارش كم باشد. بدین جهت از مال خودم بیست درهم وزن كرده بدان افزودم و به اسدی [وكیل امام] دادم، اما از اینكه كمبودی داشته و من آن را كامل كرده ام چیزی ننوشتم. جواب نامه رسید: پانصد درهم كه بیست درهم از تو بود واصل شد... [3] 3 - همین خبر را صدوق نیز نقل می كند و بعد از آن می افزاید: محمد بن شاذان گفت: بعد از این مالی به حضور امام فرستادم اما روشن نكردم كه از كیست. اما جواب رسید كه: آن مال رسید، قدری از آن مال فلانی است و قدری از فلانی، [4] یعنی حضرت دانستند صاحبان اصلی مال كیست و به اطلاع او رساندند.