حریمله

معنی کلمه حریمله در لغت نامه دهخدا

( حریملة ) حریملة. [ ح ُ رَ م ِ ل َ ] ( ع اِ مصغر ) مصغر حَرمَل. درختی است مانندانار کوچک و برگ آن نرم تر از برگ انار است و ریزه های آن از ریزه های درخت عشر کوچک تر باشد، و چون خشک شود بصورت نرم تر از پنبه درآید که متکای شاهان از آن پر کنند و به اشراف هدیه کنند و آنرا باد به آسانی حمل میکند. ( تاج العروس ). و این همان نرم خاشاکی است که امروز آن را با آهک مخلوط کرده برای سفید کردن دیوار درون گرمابه ها بکار برند و آنرا در تهران لویی و در بروجرد کره پو خوانند.

جملاتی از کاربرد کلمه حریمله

محمد بن عبدالوهاب مسلمانان را به رهایی از بدعت‌ها و خرافات دعوت می‌کرد. تمسک به کتاب و سنت و آنچه پیشینیان صالح در میان علمای این امت بر آن بوده‌اند. وی دعوت خود را در قصبه حریمله آغاز کرد و مردم زیادی دعوت او را پذیرفتند و دیگران از کشورهای دیگر برای شرکت در دروس و مجالس او نزد او آمدند تا اینکه طرفداران و پیروانش زیاد شدند که برخی را به کشتن او واداشت، بنابراین به سوی عیینه حرکت کرد. در عیینه، عثمان بن حمد بن عبدالله بن معمر از وی پذیرایی کرد و دعوت را از او پذیرفت و همکاری کردند. نهی از منکر و زدودن شرک و بدعت‌ها که خشم برخی از علما را برانگیخت که موقعیت خود را ممکن بود از دست بدهند. ابن معمر امیر عینیه بیم آن داشت که والی احساء کمک‌هایش را قطع کند، لذا محمد بن عبدالوهاب را از عیینه بیرون کرد.