[ویکی فقه] حذف مبتدا به عدم ذکر مبتدا به قرینه متعین بودن آن اطلاق می شود. «حذف مبتدا» از اسباب ایجاز حذف و در جایی است که خبر جز برای همان مبتدای مشخص صلاحیت نداشته باشد؛ مثال مانند: (عالم الغیب والشهادة) و (فعال لما یرید) که «هو» یا «الله» محذوف است.در این گونه موارد «مبتدا» مشخص و معلوم است؛ از این رو، حذف آن ضرری برای جمله ندارد. عناوین مرتبط اسباب ایجاز حذف .
جملاتی از کاربرد کلمه حذف مبتدا
باب الاسماء شروع میشود. در این باب کلمات را به سه قسم تقسیم میکند، اسم و فعل و حرف و دربارهٔ اسم میگوید: اسم آنست که بر معنی که در خود بود دلالت کند و او را بوضع زمانی نبود. خاصهٔ وی آنست که شاید که مبتدا و خبر و فاعل و مفعول و مانند وی و مضاف و مضاف الیه با حرف یا بی حرف باشد. پس از آن فصل مبتدا و خبر میآید، در این فصل میگوید (است، اند، ام، ایم، ای، آیت یا اید) که آنها را حروف معهوده مینامد باید با مبتدا مناسبت داشته باشد و میگوید که این حروف معهوده به خبر ملحق میشود و سپس حالات استثنا را شرح میدهد. سپس حالات حذف مبتدا و خبر را بیان میکند، آنگاه به فصل فاعل میرسد که در آن نکات جالبی وجود دارد مثل اینکه میگوید «در غایبی بی نشانی را دلیل دارند همچو زد». آنگاه راجع به حذف در این قسمت بحث میشود، سپس فصل متعلقات فعل میآید، در اینجا متعلقات فعل به دو نوع تقسیم میشود: بی حرف مانند مفعول و مصدر و ظرف و حال، و با حرف مانند مفعول له و تمییز و مستثنی و جز این. سپس دربارهٔ هریک از اینها بحث میکند. مثلاً دربارهٔ مفعول، جای آن را و آوردن آن را بدون"راًو با آن بحث میکند. در بارهٔ مصدر هم همان مفعول مطلق عربی را میآورد و بحث میکند مانند:زید را بزدم زدنی، و مقصودش از ظرف همان قید است و مقصودش از حال همان قید حالت؛ و کلیهٔ حالات مفعول بواسطه (یا متمم) را مفعول له با تمییز یا مستثنی میگوید (بعلت اینکه این دستور زبان بر طبق موازین صرف و نحو عربی نوشته شدهاست).