حاجی بکتاش ولی

معنی کلمه حاجی بکتاش ولی در لغت نامه دهخدا

حاجی بکتاش ولی. [ ب َ وَ ] ( اِخ ) رجوع به بکتاش شود.

جملاتی از کاربرد کلمه حاجی بکتاش ولی

منسوب به حاجی بکتاش ولی که پیروان آن بیشتر در آلبانی زندگی می‌کنند و عده‌ای آن‌ها را جز اهل حق می‌شمارند.
نعیم از پیروان طریقت بکتاشیه بود که مؤسس آن حاجی بکتاش ولی، سرحلقهٔ عارفان و صوفیان شیعهٔ آسیای صغیر در قرن سیزدهم میلادی بوده‌است. گرایش این طریقه به مذهب تشیع و به‌خصوص علاقهٔ بسیار پیروان آن به امامان شیعه اثنی‌عشری آنها را از دیگر طریقت‌های تصوف در عثمانی متمایز می‌ساخت.
طبق کتاب ولایتنامه، که حاوی روایاتی دربارهٔ زندگی حاجی بکتاش ولی است، پس از مرگ ارطغرل عموی کوچک عثمان، گوندوز آلپ، به رهبری قبیله قایی رسید. در آن زمان، عثمان و چند جنگجوی دیگر شروع به سازماندهی حملاتی به سرزمین‌های بیزانس در مجاورت سوگوت، مانند یِنی‌شهر، بیله‌جک، اینه‌گول و ایزنیک کردند. در نتیجه، تکور (فرماندار محلی) بیزانسی بورسا خشمگین شد و نمایندگانی را نزد سلطان سلجوقی، کیقباد سوم، فرستاد و از این حملات پی در پی عثمان شکایت کرد؛ بنابراین کیقباد به گوندوز آلپ دستور داد تا برادرزاده جوان خود را نزد او بفرستد تا در برابرش پاسخگو باشد. گندوز آلپ نیز عثمان را دستگیر و به قونیه فرستاد. سلطان کیقباد، که شجاعت و کردار عثمان را تحسین می‌کرد و مایل به مجازات او نبود، عثمان را نزد حاجی بکتاش ولی فرستادند تا او دربارهٔ عثمان داوری کند. عثمان به گرمی مورد استقبال عارف صوفی قرار گرفت. حاجی بکتاش سپس فرمان به آزادی او را داد و گفت: من سالها چشم به راه کسی همانند او بودم. پس از این، حاجی بکتاش ولی سر عثمان را با همان عمامه ای که مربوط به شیوخ صوفی بود، پیچید و او را با پیامی به قونیه فرستاد. او در این پیام به سلطان امر کرد تا عثمان را رهبر قبیله قایی کند. بدین ترتیب، عثمان به فرمان کیقباد سوم رهبر قبیله شد.
برخی علوی‌ها را شاخه‌ای از شیعیان دوازده امامی دانسته‌اند. علوی‌ها از این جهت که ستایشگر حاجی بکتاش ولی هستند، دیدگاه تنگاتنگی با بکتاشیه دارند. پیروان علوی‌گرایی بیشتر از قومیت‌های ترک‌های آناتولی، آذری‌های ترکیه، تاتارها، کردها و ترکمن‌ها هستند.