جوژه

معنی کلمه جوژه در لغت نامه دهخدا

جوژه. [ ژَ / ژِ ] ( اِ ) جوجه است که بچه مرغ باشد. ( برهان ) :
چون پند فرومایه سوی جوژه گراید
شاهین ستنبه به تذروان کند آهنگ.جلاب بخاری.گوشت ماکیان جوژه حرارت معده را ساکن کند بخاصیت. ( ذخیره خوارزمشاهی ). رجوع به جوجه شود.

معنی کلمه جوژه در فرهنگ عمید

جوجه

معنی کلمه جوژه در فرهنگ فارسی

جوجه

جملاتی از کاربرد کلمه جوژه

آثار جوژه پلچنیکدر لیوبلیانا (به انگلیسی: The works of Jože Plečnik in Ljubljana – Human Centred Urban Design) در لیوبلیانا، اسلوونی قرار دارد. آثار جوژه پلچنیکدر لیوبلیانا از آثار میراث جهانی است که در سال ۲۰۲۱ به عنوان یک اثر فرهنگی با شماره ثبت ۱۶۴۳ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت گردید.
جوژه کراشووچ زمینه ای از خاور نزدیک باستان را توصیف می‌کند که در آن داستان‌ها و متن کتاب مقدس عبری سرچشمه گرفته‌است، که در آن خدایان با مردمان شناسایی می‌شدند، و شکوفایی یا نابودی یک قوم بازتابی از قدرت خدا یا خدایانش بود. در حالی که بنی اسرائیل باستان خدای خود را به عنوان یک موجود در تضاد با تصور شرک آمیز همسایگان خود تصور می‌کردند، آنها مانند دیگر مردمان خاور نزدیک باستان باقی ماندند و خود را یک واحد کامل در رابطه با خدا می‌دانستند. بر این پایه، تصورهایی مبنی بر شکوفایی یا شکست ملت با هم به عنوان یک کل و نه به صورت فردی پدید آمد، و همچنین این دیدگاه که گناه فردی منجر به رنج جمعی و تنبیه دسته‌جمعی می‌شود.