جلیدیه

معنی کلمه جلیدیه در لغت نامه دهخدا

( جلیدیة ) جلیدیة. [ ج َ دی ْ ی َ ] ( ع ص نسبی ، اِ ) طبقه ای است از طبقات چشم و آن عبارت از عدسی الاستیک چشم است و میان عنبیه و زجاجیه قرار دارد و بوسیله الیافی بجسم هدبی آویزان است. عدسی. رجوع به چشم و بیماریهای آن تألیف دکتر باستان ج 1 ص 3 ببعد شود.

معنی کلمه جلیدیه در فرهنگ عمید

جسم جامد و غیرحاجب ماورا به شکل عدس که در قسمت خلفی حدقۀ چشم قرار دارد، عدسی چشم.

معنی کلمه جلیدیه در فرهنگ فارسی

عدسی چشم، جسم جامدوغیرحاجب ماورائ بشکل عدسی
( صفت اسم ) جسمی است جامد بشکل عدسی محدب الطرفین شفاف و بی رنگ که در عقب مردم چشم قرار دارد و دارای یک سطح قدامی محدب و یک سطح خلفی میباشد که نسبت بسطح قدامی تحدب بیشتر دارد. وزن عدسی ۲٠ سانتی گرم است و در حالت طبیعی ضخامت آن در مرکز ۴ میلیمتر و قطرش ۱٠ میلیمتر است عدسی چشم .

جملاتی از کاربرد کلمه جلیدیه

برخی مانند ابن سینا قوای چشایی را قوه ای واحد دانسته‌اند در حالیکه دیگران آن را چند قوه دانسته‌اند. اختلاف دیگری که وجود دارد دربارهٔ این مسئله است که ادارک‌کننده واقعی صورت‌های حسی نفس انسان است یا آلات حسی؟ به بیان دیگر صورت‌های جزئی را نفس ادراک می‌کند یا قوای حسی. گروهی معنقدند که ادارک‌کننده حقیقی همان نفس ناطقه است گرچه که نفس این ادراک را از طریق ابزار حسی انجام می‌دهد. گروهی دیگر اعتقاد دارند نغس صورت‌های کلی را ادراک می‌کند و صورت‌های جزئی را قوای حسی ادراک می‌کنند. اختلاف دیگری که در ادراک حسی وجود دارد در زمینه ادراک بینایی است که سه نظریه در آن وجوددارد. برخی مانند ابن سینا ادراک بینایی را عبارت از شکل‌گیری صورت جسم در جلیدیه چشم از طریق جسمی شفاف می‌دانند که نور در آن دخالت دارد. این گرده به اصحاب شبه نام بردارند. در مقابل شیخ اشراق معتقد بود که دیدن از طریق مقابله شی نورانی با چشم صورت می‌گیرد. خواجه نصیر بتبع افلاطون ادراک دیداری را از قبیل خروج شعاعی از چشم می‌داند که بر شی مریی می‌افتد.