جلکان

معنی کلمه جلکان در لغت نامه دهخدا

جلکان. [ ج َل ْ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان گتوند بخش گتوند شهرستان شوشتر واقع در 7هزارگزی جنوب گتوند و 10هزارگزی شمال راه شوسه دزفول بشوشتر. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری است. سکنه آن 1800 تن. آب آن ازرودخانه کارون و چاه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و سبدبافی است. راه در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفه بختیاری هستند. به این آبادی جنت مکان هم میگویند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران جلد 6 ).

جملاتی از کاربرد کلمه جلکان

اسدخان بختیاروند یا اسدالله میرزا بختیاروند فرزند حیدرخان بختیاروند بود، که در سال ۱۱۴۹ در منطقه بختیاری زاده شد. اجداد او از حشم‌داران بزرگ بختیاری بودند، پدرش حیدرخان و پدربزرگش شاه‌مرادخان از خوانین ایل بختیاری و رئیس طایفه بهداروند بودند، که گله‌های بزرگی از احشام داشتند و تا زمان حیات اسدخان و فرزندش جعفرقلی‌خان، زندگی عشایری و کوچ‌نشینی داشتند. اسدخان به همراه طایفه‌اش تابستان‌ها در دامنه‌های زردکوه و زمستان‌ها در دژ دژملکان بین اندیکا و لالی، همچنین جلکان و سهرکان زندگی می‌کردند. دژ ملکان که بعدها به دژ اسدخان معروف گشت، دژی بسیار مستحکم و کهن است. اسدخان از سرداران طایفه بهداروند یا بختیاروند بود، که طایفه‌ای از شاخه هفت‌لنگ ایل بختیاری می‌باشد. او به واسطه کشتن شیرها در دشت شیمبار بختیاری، به اسدخان شیرکش نیز مشهور گردیده بود. وی با دو وصلت در میان بختیاری‌ها قدرت خود را افزون نمود. اول اینکه دختر طهماسب‌خان راکی را به همسری برگزید و دوم دختر خود را به ازدواج نامدارخان منجزی درآورده بود.