ثافل

معنی کلمه ثافل در لغت نامه دهخدا

ثافل. [ ف ِ ] ( ع ص ، اِ ) نعت فاعلی از ثفل. || سرگین. || آنچه بتک نشیند از هرچیز.

معنی کلمه ثافل در فرهنگ فارسی

ته نشین شونده، آنچه که ته نشین شود
نعت فاعلی از ثفل سرگین آنچه بتک نشیند از هر چیز

جملاتی از کاربرد کلمه ثافل

((وقتى از اين كوه ثافل كه در سمت راست ما هست بگذريم تا زمانى كه زنده هستيم ،هرگز براى حج و عمره برنمى گرديم .
((اين ((كوه ثافل )) را مى بيند؟ يزيدبن معاويه هنگامى كه از حج برگشت و قصد رفتنبه شام را كرد، شعرى سرود و گفت :