تقویم البلدان

معنی کلمه تقویم البلدان در فرهنگ عمید

بیان عرض و طول و تعیین خراج شهرها.

معنی کلمه تقویم البلدان در دانشنامه آزاد فارسی

تَقْویمُ الْبُلْدان
نوشتۀ ابوالفداء (۶۷۲ـ۷۳۲ق)، کتابی در جغرافیای عمومی به عربی. مؤلف این کتاب را در ۷۲۱ق به پایان رساند. اما احتمالاً تا پایان عمر آن را تکمیل می کرده است. وی این اثر را نه براساس سفرها و مشاهدات شخصی بلکه به واسطۀ منابع جغرافیایی گذشته و گفته های دیگران فراهم کرد. تقویم البلدان با وجود اقتباس از کتاب های دیگر، درباره سرزمین های اقوام غیرمسلمان، اطلاعات مفیدتر و کامل تری از آثار گذشتگان دارد. با این حال، مؤلف به کاستی های اثرش دربارۀ سرزمین های چین، هند، بلغار، چرَکس، روس، صرب و فرنگ، اعتراف داشته و از سرزمین سیاهان جنوب، اطلاعات اندکی ارائه داده است. ابوالفداء، اولین کسی است که روش جدول بندی را در جغرافیا به کار برده که او نیز این شیوه را از تقویم الابدان ابن جَزله گرفته است. تقویم البلدان در زمان مؤلف شهرت بسیار یافت. رنو و بارون دسلان با مقدمه ای آن را به فرانسه ترجمه کردند (۱۸۴۸). میرزا محمدصادق اصفهانی (قرن ۱۱ق) تحت تأثیر این کتاب یکی از دو اثر جغرافیایی خود را تقویم البلدان نامید.

معنی کلمه تقویم البلدان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تقویم البُلدان، کتابی جغرافیایی به عربی، تألیف ابوالفداء است.
تقویم البُلدان، کتابی جغرافیایی به عربی، تألیف ابوالفداء عمادالدین اسماعیل بن نورالدین علی بن محمود ایوبی، حکمران حماه (۷۱۰ـ۷۳۲).
ابوالفداء این کتاب را در ۷۲۱ به پایان رساند، اما احتمالاً تا پایان عمر آن را تکمیل می کرده است، زیرا نسخه ای از آن در کتابخانه لیدن موجود است که مؤلف در آن تجدیدنظر کرده است.
ابوالفداء، بر خلاف معاصرانش، از جمله مارکوپولو (۱۲۵۶ـ۱۳۲۳)، اهل سفر نبوده است؛ ازینرو کتابش اقتباسی از کتابهای جغرافیایی دیگر و گردآوری گفته های تاجران و مسافران است.
← نظر ابوالفداء درباره کتابهای جغرافیایی
(۱) اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان، چاپ رنو و دسلان، پاریس ۱۸۴۰.
(۲) اسماعیل بن علی ابوالفداء، ترجمه عبدالمحمدآیتی، تهران ۱۳۴۹.
(۳) عبدالرحمان حمیده، اعلام الجغرافییّن العرب و مقتطفات من آثارهم، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۴) دائره المعارف بزرگ اسلامی، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران ۱۳۶۷، ذیل «ابوالفداء» (از عنایت الهی رضا).
(۵) قلقشندی.
(۶) ایگناتی یولیانوویچ کراچکوفسکی، تاریخ نوشته های جغرافیایی در جهان اسلامی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران ۱۳۷۹ش.

[ویکی نور] تقویم البلدان، را عمادالدین اسماعیل، مشهور به ابوالفداء به عربی نوشته است. وی این کتاب را در 721ق به پایان رساند؛ اما احتمالاً تا پایان عمر آن را تکمیل می کرده است. در نیمه اول قرن هشتم قمری در شام دو کتاب مهم در کیهان نگاری نوشته شد که کتاب ابوالفداء یکی از آنها است. ابی الفداء اولین کسی است که روش جدول بندی را در جغرافیا به کار برده است. این اثر در قرن های هجدهم و نوزدهم میلادی در اروپا شهرتی بی نظیر یافت.
کتاب از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول به منزله مقدمه ای در کیهان نگاری عمومی است که شامل اطلاعات معمولی درباره تقسیم زمین، خط استوا، هفت اقلیم، معموره زمین، مساحت آن، و اصطلاحات جغرافیا است و گزارشی کوتاه از دریاها، دریاچه ها، رودها، و کوه ها دارد و ترتیب کتاب را نیز توضیح می دهد. قسمت دوم که مفصل تر است، به نوبه خود هجده قسمت یا به تعبیر درست تر هجده جدول است که از مناطق مختلف که اقلیم نیز خوانده می شود، سخن دارد: بلاد عرب، مصر، مغرب، سودان، اندلس، جزایر مدیترانه و اقیانوس اطلس، شمال(بلاد فرنگ و ترک)، شام، جزیره، عراق، خوزستان، فارس، کرمان، سیستان، سند(پنجاب)، هند، چین، جزایر دریای شرقی، روم، ارمنستان، عراق عجم، دیلم، طبرستان، خراسان، زابلستان، طخارستان، خوارزم، و ماوراءالنهر. این فصل بندی نموداری دقیق از نفوذ مکتب کلاسیک بلخ و همچنین حاکی از گرایش ابوالفداء به تقسیم مناطق جغرافیایی است.
ابوالفداء، بر خلاف معاصرانش، اهل سفر نبوده است؛ از این رو کتابش اقتباسی از کتاب های جغرافیایی دیگر و گردآوری گفته های تاجران و مسافران است.
از نظر او، کتاب های جغرافیایی که تا زمان وی نوشته شده بود، ناقص بودند و مقصود او را بر نمی آوردند؛ مثلاً کتاب های ابن حوقل و ادریسی و ابن خرداذبه، با وجود تفصیل درباره اوصاف بلاد به طول و عرض جغرافیایی و ضبط نام ها اشارهای ندارند و زیج ها و کتاب هایی که به طول و عرض جغرافیایی پرداخته اند، از اوصاف شهرها اطلاعی نمی دهند و در "الانساب" سمعانی و "المشترک وضعاً و المفترق صقعاً" یاقوت حموی با آنکه به تصحیح نام ها و ضبط آنها توجه شده، طول و عرض شهرها ذکر نشده است. با وجود این نقایص، ابوالفداء به کتاب های ابن حوقل، ابن سعید مغربی، مهلّبی و ابن اثیر اعتماد می کرده است. وی از کتاب المسالک و الممالک، معروف به "العزیزی" تألیف حسن بن احمد مهلّبی بهره گرفته، که سبب بیشتر شناخته شدن این جغرافی نگار فاطمی شده است. به عقیده عبدالمحمد آیتی، ابوالفداء به اقتضای مقام خود به عنوان امیرحماة می خواسته درباره سرزمین های مختلف اطلاعات دقیق داشته باشد.
یکی از ویژگی های تقویم البلدان - که آن را سرآمد کتاب های دوره خود کرده - این است که اولین کتاب جغرافیایی است که روش جدول بندی را کار برده است؛ البته او این شیوه را از "تقویم الابدان" ابن جَزْله (متوفی 493ق) گرفته است؛ اما جدول های ابوالفداء بسیار کامل و در ارائه واضح و منظم مطالب علمی در عهد خود ممتاز بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه تقویم البلدان

در تقویم البلدان (تألیف در ۷۲۱ هجری) در دوجا آن را «توریز» آورده‌است و در تالی کتاب وفیات الاعیان، تألیف ابن صقاعی نیز «توریز» آمده است.
استرآباد و گرگان دو شهر کاملاً مجزا بوده‌اند. شهر استرآباد بر جای گرگان امروزی و میان دو شهر جرجان و اسرم ساری قرار داشت. یاقوت حموی در کتاب معجم‌البلدان می‌نویسد: استرآباد شهر بزرگ مشهوریست از اعمال طبرستان در میانهٔ اسرم ساری و گرگان از اقلیم پنجم.ابوالفدا متوفی در سال ۷۳۲ قمری دربارهٔ استرآباد می‌نویسد: استرآباد میان اسرم ساری و جرجان است، تاریخی دربارهٔ آن نوشته‌اند، ابونعیم عبدالملک استرآبادی از سرشناسان آنجاست.از قول مهلبی در تقویم البلدان نیز آمده است: استرآباد بر حد طبرستان است و از آن تا آمل که مرکز طبرستان است ۳۹ فرسنگ است. همچنین به گفتهٔ مهلبی استرآباد بلده‌ایست از بلاد مازندران. ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران می‌نویسد: حد طبرستان از طرف شرقی دیناره‌جاری و از طرف غربی ملاط که آن قریه شهر هوسم که اکنون به فرضه روده‌سر اشتهارد دارد. حد مازندران از طرف شرقی بیشه انجدان می‌باشد و از طرف غربی ملاط می‌باشد. حد گرگان حالیا که به استرآباد مشهور است و اصلاً دهستان می‌گفتند شرقی دیناره‌جاری است که حد شرقی تمام طبرستان است و غربی انجدان که حد شرقی مازندران است. به گفتهٔ ظهیرالدین مرعشی مازندران بخشی از طبرستان است و سرزمین طبرستان، هر دو ولایت گرگان و مازندران را در بر می‌گرفت.
در منابع مکتوب و اسناد تاریخی دوران اسلامی، جغرافی‌دانان و سیاحان به صورت متعدد از رودخانه زاب کوچک و محل قرارگیری آن به عنوان سرشاخه‌های رودخانه فرات یاد کرده‌اند. از جمله این جغرافی‌دانان «ابن خردادبه» (قرن سوم هجری‌قمری) در کتاب المسالک و الممالک و «ابن رسته» (قرن سوم هجری‌قمری) در کتاب العلاق نفیسه است. مؤلف اشکال العالم بدون آنکه در متن به زاب اشاره کند، در کروکی ترسیمی خود تحت عنوان جزیره، رود زاب کوچک را به صورت خطی ترسیم نموده است. «ابن حوقل» (قرن چهارم هجری قمری) ضمن آوردن اسمهای شهرزور و سهرودار، اسم زاب کوچک را مطرح می‌کند. «یاقوت حموی» در معجم البلدان در باب زاب کوچک توضیحاتی آمده است (حموی بغدادی). «حمدالله مستوفی» آورده است: باب دهم ذکر بقاع کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایت عراق عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیاربکر پیوسته است. خفتیان قلعه‌ای است محکم و بر کنار آب زاب و چند پاره دیه است (مستوفی). صاحب تقویم البلدان (قرن هفتم هجری قمری) در ذیل سخنی از رودها آورده است: زاب اصغر، سرچشمه آن کوه‌های شهرزور است میان اربیل و دقوقا جاری است و دجله می‌ریزد (ابوالفدا).
دکتر جواد مشکور در مقدمه کتاب مرعشی ذکر می‌کند: ابوالفداء در تقویم البلدان خود در وجه تسمیه طبرستان، پیروی از لغت عامه کرده این کلمه را مشتق از «تبر» دانسته و بر آن شده است که مردم آن سرزمین به مناسبت جنگل‌های انبوه و استفاده از تبر، غالباً پیشه هیزم‌شکنی داشته‌اند، بنابراین طبرستان را سرزمین هیزم‌شکنان پنداشته است.
تقویم البلدان نوشته ابوالفدا و ذیل مجمع‌التواریخ نوشته حافظ ابرو از جمله منابعی هستند که نام واژۀ «پومن» را می‌شود در آن‌ها دید.