تقوا و عفت

معنی کلمه تقوا و عفت در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تقوا و عفت (قرآن). از جلوه های تقواپیشگی رسیدن به عفت و پاکدامنی می باشد.
تقواپیشگی، مایه عفت و پاکدامنی می شود:قالت انی اعوذ بالرحمـن منک ان کنت تقیـا.او (سخت ترسید و) گفت: «من از شر تو، به خدای رحمان پناه می برم اگر پرهیزگاری.
عفت حضرت مریم
مریمی که همواره پاکدامن زیسته، در دامان پاکان پرورش یافته، و در میان جمعیت مردم ضرب المثل عفت و تقوا است، از دیدن چنین منظره ای که مرد بیگانه زیبایی به خلوتگاه او راه یافته چه ترس و وحشتی به او دست می دهد؟ لذا بلافاصله صدا زد: من به خدای رحمان از تو پناه می برم اگر پرهیزکار هستی (قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا). و این نخستین لرزه ای بود که سراسر وجود مریم را فرا گرفت.بردن نام خدای رحمان، و توصیف او به رحمت عامه اش از یک سو، و تشویق او به تقوی و پرهیزکاری از سوی دیگر، همه برای آن بود که اگر آن شخص ناشناس قصد سویی دارد او را کنترل کند، و از همه بالاتر پناه بردن به خدا، خدایی که در سخت ترین حالات تکیه گاه انسان است و هیچ قدرتی در مقابل قدرت او عرض اندام نمی کند مشکلات را حل خواهد کرد.مریم با گفتن این سخن در انتظار عکس العمل آن مرد ناشناس بود، انتظاری آمیخته با وحشت و نگرانی بسیار، اما این حالت دیری نپائید ناشناس زبان به سخن گشود و ماموریت و رسالت عظیم خویش را چنین بیان کرد و گفت من فرستاده پروردگار توام! مریم سلام الله علیها از شدت وحشتی که از حضور جبرئیل عارضش شده بود مبادرت به سخن کرد، او خیال می کرد که وی بشری است که به قصد سوء بدانجا شده لذا خود را به پناه رحمان سپرد تا رحمت عامه الهی را که هدف نهایی منقطعین عباد است متوجه خود سازد.و اگر این پناهندگی خود را مشروط به جمله: ان کنت تقیا، نمود، از قبیل اشراط به وصفی است که مخاطب برای خود ادعا می کند و یا واقعا در او هست، تا در حکم مشروط افاده طلاق نموده بفهماند که علت حکم همان وصف است، چون تقوی وصف جمیلی است که هر انسانی از اینکه آن را از خود نفی کند کراهت دارد، و بر هر کس گران است که به نداشتن آن اعتراف بورزد، پس برگشت معنا به این می شود که من از تو به رحمان پناه می برم، اگر تو با تقوی باشی، و چون باید با تقوی باشی پس همان تقوایت باید تو را از سوء قصد و متعرض شدنت به من باز بدارد.پس این آیه از قبیل خطابی است که در امثال آیه: و اتقوا الله ان کنتم مؤمنین، و آیه: و علی الله فتوکلوا ان کنتم مؤمنین، به مؤمنین شده است.و چه بسا احتمال داده اند که کلمه ان در جمله ان کنت نافیه باشد، و معنا چنین باشد که تو تقوی نداری، چون پرده خانه مرا دریدی و بدون اجازه بر من در آمدی. ولی وجه اولی با سیاق سازگارتر است، و این که بعضی گفته اند که: کلمه تقی نام مردی صالح و یا فاجر بوده قابل اعتناء نیست. قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا: گفت: من از تو به خدا پناه می برم، اگر اهل تقوی هستی، از پیش من خارج شو. در اینجا بازگشت جبرئیل را مشروط به تقوی می کند، زیرا آدم با تقوی، از پناه بردن به خدا وحشت می کند و مرتکب گناه نمی شود. درست مثل این است که گفته شود: اگر مؤمنی، این کار را نکن.مقصود این است که اگر تقوی داری، پند بگیر. برخی گویند: منظور این است که تو تقوی نداری، زیرا اگر تقوی داشتی به من نگاه نمی کردی.
حیای در گفتار
تقواپیشگی زنان، موجب حیای آنان از سخن گفتن به ناز با نامحرمان می باشد:یـنساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفـا.ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از آنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!
سفارش خدا به همسران پیامبر
...

جملاتی از کاربرد کلمه تقوا و عفت

اين نيز درس آموزنده ديگرى است كه قرآن كريم درباره اين فرشته تقوا و عفت بيان مىكند كه نمونه ديگران باشد و اين تذكر را مى دهد كه انسان در هر مرحله و از ايمان وتقوا به هر اندازه به خود مطمئن و اميدوار باشد، بايد باز هم در وقت احساس خطر بهنيروى خود متكى نباشد و خود را از خداى تعالى بى نياز نداند و براى مبارزه با خطر ازاو استمداد كند و بداند كه اگر امداد او نباشد و از جهان غيب كمك نگيرد و نمى تواند درمبارزه پيروز گردد.
شاه مصر پيش از مصر وى ، يكى از بزرگترين منصب هاى مهم مملكتى را براى او در نظرگرفت و دانست كه اين جوان بزرگوار گذشته و از بزرگترين مقامى كه از نظر علم ودانش و فرزانگى دارد. از نظر تقوا و عفت نيز بى نظير است و قدرتش در برابرنيروهاى اهريمنى نفس و مهار كردن هواهاى نفسانى فوق العاده و بلكه فوق قدرت بشرىاست . در ضمن اين مطلب هم براى او روشن شد كه اين قهرمان بزرگ ، مرد بلند همت وشريفى است و از آن افراد بسيار و اندكى است كه شرف و حيثيت خود را بيش از هر چيزدوست دارد و مانند ساير افراد متملق و چاپلوسى نيست كه به هزاران وسيله مشتبث مىشوند تا به پست و مقامى برسند يا به ديدار شاهنائل گردند و از وى درخواستى بنمايند. وى مردى است كه رفتن به دربار فرعون مصرو ملاقاتش را براى خود افتخارى نمى داند و با اظهار علاقه او به ملاقاتش همه چيز رافراموش نمى كند. خلاصه ، اين جوان همان كسى است كه پادشاه مصر مى خواهد و اگرمقامى را بپذيرد، از هر نظر آراسته و لايق آن مقام است و مانند افراد عادى نيست كه عاشقپست و منصب هستند، اگر چه لياقت آن را نداشته باشند.