تقنی. [ ت َ ق َن ْ نی ] ( ع مص ) یخنی نهادن نفقه فاضل برآمده را. یقال : تقنی بنفقة؛ اذا اکتفی فضلت فاضلة فادخرها. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). تقنی ٔ. [ ت َ ءْ ] ( ع مص ) سخت سرخ گردانیدن. || ریش را سیاه کردن یا به حنا خضاب کردن آنرا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تقنئة و تقنؤ شود.
جملاتی از کاربرد کلمه تقنی
واژهٔ «کتاب» ریشهٔ اَکَّدی دارد و همراه با قرآن به عربی اندر آمدهاست در دو سدهٔ گذشته نیز واژگان فراوانی از زبانهای اروپایی به عربی راه یافتهاند. برای نمونه «تکنولوژی» که گفته میشود «التکنولوجیه» یا در سیاست (مانند: الإمبریالیة، الإیدیولوجیا…)، یا هنر و ادبیات (مانند: رومانسیة، خارطة از کارتوگرافی Carta- باکلوریا(Bachelor)-ماجستر(Master)- فلسفه، فلم (فیلم)، سیناریو (سناریو)...) یا صنعت و تکنولوژی (مانند: باص، رادیو، اوراش/ ورشه(Workshop) - تلیفون، تلفزیون، Technic- تقنی -. کمبیوتر…).