[ویکی اهل البیت] تفسیر روایی مشهور شیعه منتسب به ابوالحسن علی بن ابراهیم بن هاشم قمی (زنده در 307 ق). اگر چه از چگونگی و تاریخ زندگی علی بن ابراهیم اطلاع زیادی در دست نیست، اما از راویان بزرگ و موثق شیعه به حساب می آید و علمای رجال همواره وی را تعظیم و تجلیل کرده اند و محمد بن یعقوب کلینی از وی روایت می کند. قمی، حضرت امام حسن عسکری علیه السلام و علی النقی، امام هادی علیه السلام را درک کرده است. علی بن ابراهیم در نگارش و تألیف زبردست بوده و آثار بسیاری از خود برجای گذاشته که گویا به جز این تفسیر، آثار دیگرش در گذر زمان از بین رفته است. ابن ندیم وی را در زمره عالمان و فقیهان نگاشته و فضل بن حسن طبرسی وی را از بزرگترین عالمان اصحاب تلقی کرده است. برخی از تالیفات ذکر شده برای او عبارتند از: اختیار القرآن، الانبیاء التفسیر، التوحید و الشرک، الشرایع فضایل امیرالمؤمنین، قرب الاسناد، المغازی، المناقب، الناسخ والمنسوخ. تفسیر قمی از تفاسیر کهن و از معروفترین مصادر تفسیری امامیه بشمار می آید که به روش تفسیر مأثور، روایات تفسیری را جمع آوری کرده است. کلینی در کافی و دیگران در برخی از مجامع روایی، از این کتاب روایت کرده اند؛ اما طبق تحقیقات جدیدی که پس از حاج آقا بزرگ تهرانی در الذریعه انجام شد، کتاب موجود نمی تواند تماماً از آن علی بن ابراهیم قمی باشد و مانند تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام تألیف دیگری است؛ با اعتراف به این که بخش بسیاری از روایات این کتاب از تفسیر علی بن ابراهیم گرفته شده است. دلایل و شواهد بر این که این کتاب از علی بن ابراهیم نیست، فراوان است؛ از جمله مقدمه این کتاب که مؤلف به گونه ای مباحث را طرح می کند که گویی کسی دیگر سخن می گوید و گاه حتی از علی بن ابراهیم هم نقل قول می کند. خط کلی تفسیر، نقل اخبار تفسیری از اهل بیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است و احیاناً نکات تفسیری هم از علی بن ابراهیم نقل شده و بخشی از روایات بر اساس تأویل، انطباق، جرح و تطبیق است.
جملاتی از کاربرد کلمه تفسیر قمی
طبق نظر اکثر تاریخنویسان شیعه و سنی، آیه مباهله در سال نهم یا دهم هجری، یک روز قبل از رویداد مباهله، در بیست و چهارم ذیحجه و در مدینه بیان شدهاست. محل نزول آیه مباهله غیر از مکان تعیین شده برای مباهله ذکر شده و رویداد مباهله در جایی خارج از مدینه و در نزدیکی احد بودهاست. طباطبایی، به نقل از تفسیر قمی، گزارش میکند که جمعی از اهالی نجران برای گفتگو با محمد به مسجدالنبی در مدینه آمدند و پس از گفتگویی با محمد در خصوص عیسی، با پیشنهاد محمد در خصوص انجام مباهله موافقت کردند. در طی همین گفتگو، آیه ۶۱ آلعمران بیان شد. فردای آن روز محمد و خانوادهاش (علی، فاطمه، حسن و حسین) به مکان از پیش تعیین شده آمدند، از آنطرف، گروه مسیحیان نجران به همراه عدهای کثیر از ناظرین و شاهدین به محل مباهله حاضر شدند. قبل از اینکه محمد دست به دعا بردارد و مباهله را شروع کند مسیحیان از انجام مباهله منصرف شدند؛ چرا که اسقف اعظم از قبل گفته بود که اگر محمد به همراه خانوادهاش برای مباهله حاضر شد از انجام مباهله سر باز زنند. در نهایت عهدنامهای بین محمد و مسیحیان نجران توسط علی بن ابیطالب نوشته شد که طی مفاد این عهدنامه، مسلمانان و مسیحیان متعهد به انجام اعمالی شدند.
در تفسیر المیزان به نقل از کتاب التوحید، شیخ صدوق، محدث شیعه، آمدهاست که جعفر صادق، امام ششم شیعیان امامیه، میگوید: «خداوند آیه نور را مثالی برای اشاره به اهل بیت قرار دادهاست. آیاتی که مردم به وسیله آنها به سوی توحید و مصالح دین و شرایع اسلام و سنن و فرائض خدا هدایت میشوند.». علامه طباطبائی، مفسر شیعه، این روایت را از قبیل اشاره به افضل مصادیقش که محمد و اهل بیت اویند، دانستهاست؛ ولی از نظر او آیه شامل غیر اهل بیت مانند انبیاء، اوصیاء و اولیاء نیز میشود. طباطبایی به نقل از تفسیر قمی روایتی از علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعیان دوازده امامی، در تفسیر این آیه منظور از نور را هدایت و مراد از آیه را هدایت کننده برای اهل زمین و آسمان عنوان میکند. طباطبایی روایت دیگری را از کتاب کافی به نقل از صالح بن سهل و او از جعفر صادق، در خصوص مصادیق آیه نور گزارش میکند که بر اساس آن، منظور از «مشکاة»، فاطمه زهرا؛ «مصباح»، حسن مجتبی؛ «زجاجة»، حسین بن علی؛ «کوکب دری»، فاطمه زهرا از میان زنها؛ «شجرة مبارکه»، ابراهیم؛ «لا شرقیة و لا غربیة»، عدم تمایل به یهودیت و نصرانیت؛ «زیتها یضیء»، نشر علوم و حقائق الهی؛ «نور علی نور»، ظهور امامی پس از امامی دیگر و «یهدی الله لنوره»، هدایت به وسیله اهل بیت است.
در تفسیر درالمنثور، تفسیر کبیر و چند تفسیر دیگر آمدهاست که عبدالله بن مسعود در مصحف خود از آوردن سورههای معوذتین و فاتحه امتناع کرده و آنها را جزء قرآن بهحساب نیاورده و در این خصوص گفتهاست: «چرا چیزی که در کتاب خدا نیست را به آن میافزایید؟». وی اعتقاد داشت که این دو سوره نه بهعنوان بخشی از قرآن، بلکه بهعنوان وسیلهای برای حِرز پیامبر نازل شدهاند. در الدر المنثور گفته شده که وی از خواندن این دو سوره بهعنوان بخشی از قرآن هم امتناع کردهاست. در کتب مختلف اسلامی، نقدهایی به این ادعا وارد شدهاست. در الدر المنثور از معاذ بن جبل، یکی از صحابهٔ محمد، نقل شده که وی خواندن این سوره توسط پیامبر اسلام در نماز را شنیدهاست. در تفسیر المیزان به نقل از تفسیر قمی آمدهاست که هنگامی که از محمد باقر، امام پنجم شیعه، دربارهٔ دلیل حذف این سورهها توسط ابن مسعود پرسیدهاند، وی به نقل از پدرش این کار را نظر شخصی ابن مسعود دانسته و این دو سوره را جزئی از قرآن بهشمار آوردهاست. همچنین طباطبایی با اشاره به روایتی در فضیلت دو سوره معوذتین، احتمال دادهاست که منظور ابن مسعود از نبود این دو سوره در قرآن را نبود نظیر و همانند این دو سوره دانستهاست. همچنین طباطبایی، با اشاره به نزول این سوره از جانب خدا به محمد (حتی بر اساس دیدگاه مخالفان جزئیت این دو سوره در قرآن) به تواتر قطعی و تمام در خصوص جزئیت این دو سوره اشاره دارد و این تواتر را واضحترین دلیل بر رد این اختلاف میداند.
بر اساس آیه ۸۲ و ۸۳ سوره نمل،[ق ۸] پیش از قیامت، گروهی از تکذیبکنندگان قیامت زنده میشوند. بنابر استدلال طباطبایی در المیزان، این رویداد، یکی از نشانههای قیامت و درنتیجه متفاوت از زنده شدن مردگان در قیامت است. در آیه ۵ سوره قصص،[ق ۹] از امامت یافتن مستضعفان یاد شدهاست که در تفسیرهای شیعه همچون تفسیر قمی به رجعت تفسیر شدهاست.