تعناک

معنی کلمه تعناک در لغت نامه دهخدا

تعناک. [ ت َ ] ( اِخ ) ( ریگزار... ) صحیفه یوشع12:21و 21:25. یکی از شهرهای منسی است که اصلاً مال یساکار بود و پس از آن به منسی و بعد از آن به لاوبان انتقال یافت و صحیفه یوشع 17:11 سفر داوران 1:27 و در ضمن مکانهایی بود که معاش سلیمان ملک از آنها مهیا شود و دور نیست که همان عاتیر باشد اول تواریخ ایام 6:70. ( قاموس کتاب مقدس ).

جملاتی از کاربرد کلمه تعناک

پادشاهان آمده نبرد می‌کردند، آنگاه شاهان کنعان در تعناک نزد آب‌های مجده جنگ کردند اما پاره‌ای نقره نبردند.