تعله

معنی کلمه تعله در لغت نامه دهخدا

( تعلة ) تعلة. [ ت َ ع ِل ْ ل َ ] ( ع اِ ) آنچه بدان بهانه کنند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آنچه از طعام و جز آن که بدان تعلل کنند. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تعلل شود. || ( اِخ ) نام مردی است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه تعله در فرهنگ فارسی

آنچه بدان بهانه کنند

جملاتی از کاربرد کلمه تعله

234 فاذا عرفته بالنصب فلا تعله الا ان تخاف لسانه فتشترى دينك وعرضك منه جامع الاحاديث ، ج 9، ص 279