تضاف

معنی کلمه تضاف در لغت نامه دهخدا

تضاف. [ ت َ ف ف ] ( ع مص ) ( از «ض ف ف » ) انبوهی کردن و گرد آمدن بر آب و جز آن وقت سبک گردیدن حال آنها. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || سبک گردیدن احوال قوم و انبوهی کردن و گردآمدن آنها بر آب. ( از قطر المحیط ).

جملاتی از کاربرد کلمه تضاف

در تشخيص مفهوم قرآنى ((ملّت )) بايد از لغت استفاده نمود و در لغت ، ((ملّت )) به معناىشريعت و دين آمده است . در كتاب ((اقرب الموارد)) در تفسير ((ملّت )) چنين مى گويد:((اَلْمِلَّةُ) بِالْكَسْرِ: لدّينُ. قيلَ : اَلْمِلَّةُ وَالطَّريقَةُ سواء، وَ هِىَ اسمٌ مِن اَمْلَيتُ الْكِتابَثُمَّ نُقِلَتْ اِلى اُصُولِ الشَّرائِعَ بِاعْتِبارِ اَنَّها يُمْليها النَّبىُّ، وَ قَدْ تُطلَقُ عَلَىالْباطِلِ كَالْكُفْرُ مِلَّةٌ واحِدَةٌ وَ لا تضاف إ لَى اللّه و لا اِلى اَّحادِ الاُْمَّة )).