تصیف

معنی کلمه تصیف در لغت نامه دهخدا

تصیف. [ ت َ ص َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) تابستان جایی مقام کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). بمعنی اصطیاف است. ( منتهی الارب ). تابستان به جایی اقامت نمودن.( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ییلاق کردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به تصییف شود.

جملاتی از کاربرد کلمه تصیف

یک بررسی از سوی CNET توسط راف نیدلمن که اولین برداشتش از بادو را تصیف می‌کرد، تجربه خود را «عجیب‌وغریب» توصیف کرد. او گفت اگرچه این سایت به عنوان راهی برای ملاقات با دوستان محلی با علایقی مشترک طراحی شده، اما بیشتر شبیه یک سایت قرار گذاشتن رمانتیک مبتنی بر عکس است. او همچنین گفت که شیوه آشنایی کاربران با هم «مبهم» است.
نام یک سیارک است که در سال ۱۹۹۲ میلادی کشف شده‌است. این سیارک از خانواده سیارک‌های نزدیک زمین محسوب می‌شود. این سیارک از زیرگروه سیارک‌های آپولو آستروئیدز می‌باشد. فاصله این سیارک از زمین در حدود ۱ هزار سال نوری می‌باشد. این سیارک توسط دو سیارک‌شناس آمریکایی به نام‌های الینور هلین و جف تی. آلو شناسایی و تصیف علمی و طبقه‌بندی شد. این سیارک اولین بار در رصد خانه پالومار در ایالت کالفیرنیا در سال ۱۹۹۲ میلادی رصد. این سیارک از نوع اس می‌باشد؛ که جزو سیارک‌های نزدیک به خورشید محسوب می‌گردند.
ییلاق [یَ ی ° / یِ ی °] از یای (تورکی) به معنی تابستان و لاق که پسوند مکان است، به معنی جایی که در تابستان سکنی گزینند. سردسیر. مقابل قشلاق، گرمسیر. جای تابستانی. تابستانگاه. مصیف: تقییظ؛ ییلاق رفتن. تصیف، اصطیاف؛ ییلاق کردن. جای سرد و هوادار که به فصل تابستان در آن باشند. مقابل قشلاق که جای باش فصل زمستان است. جای باش تابستان یعنی جای سرد و خوش هوایی که در مدت تابستان در آن توقف کنند. . چراگاه.
در عراق «غربت» و «کولی» و در هندوستان به آن‌ها «کاولی» می‌گویند و در ایران با حذف «الف»، کولی نامیده می‌شوند؛ ولی بعضی نقاط ایران همان کاولی می‌گویند. لغت «قرشمال» که در خراسان رایج است به معنی «غیرشمار» یا «بی‌شمار» یا «در شمار غریبه‌ها» به کار می‌رود. «قراچی» به معنی سیاه‌چادر به خاطر سیاهی پوست کولی‌ها و در واقع همان سیاه ترکیست. در عربی به آن‌ها «غجر» می‌گویند که تصیف کلمه «کوچر» است.