تردیف

معنی کلمه تردیف در لغت نامه دهخدا

تردیف. [ ت َ ] ( ع مص ) از پس درآوردن. ( تاج المصادر بیهقی ). از پی درآوردن. ( زوزنی ). پس ِ خود سوار کردن کسی را. ( آنندراج ). از پی درآمدن. ( دهار ).

جملاتی از کاربرد کلمه تردیف

به این ترتیب قبل از اسلام دو نوع سال و ماه به‌طور موازی توسط ایرانیان استفاده می‌شد؛ یکی سال عرفی که سیار بود و دیگری سال مذهبی که ثابت نگه داشته می‌شد. اما اینطور به نظر می‌رسد که این سال ثابت جز برای امور مربوط به زراعت و تعیین اوقات فصول سال شمسی و انجام برخی امور مهم مذهبی و از آن جمله عید فروردگان که عید ارواح مؤمنین بود، و جشن‌های گاهنبارهای شش‌گانه (و شاید آیین مربوط به روز وفات زرتشت)، مورد استعمال نداشته و تنها موبدان (و نیز احتمالاً کارمندان و کارکنان دفاتر مالیاتی) به آن توجه می‌کردند. دانشمندان و روحانیون وقتی که روز یا ماهی از سال را ذکر می‌کردند، هرگاه مرادشان سال و ماه و روز عرفی بود، آن را به‌طور مطلق ذکر می‌کردند، مثلاً می‌گفتند: تیر ماه یا روز بهرام از ماه آذر، و هر وقت مقصودشان، سال و ماه و روز ثابت مذهبی کبیسه شده شمسی بود، آن را با لفظ وهیککیگ[ب] (وهیکَک یا وهیگَک یا وَهیجَک یا وهیژَک یا وهیزَک یا بهیزَک) معادل لفظ مَکبُوس کتب و منابع عرب‌زبان تردیف می‌کردند، مثلاً می‌گفتند: «ماه وهیگک تیر» یا «روز وهیگک بهرام از ماه وهیگک آذر» یا «ماه وهیگک تیر و روز وهیگک خرداد»، یعنی روز مقدس یا مبارک خرداد از ماه مقدس یا مبارک تیر یا ۹۶ روز گذشته از اعتدال ربیعی.