تدوین موازی

معنی کلمه تدوین موازی در فرهنگستان زبان و ادب

{parallel editing} [سینما و تلویزیون] نوعی تدوین که در آن رویدادهای متفاوتی که در مکان ها یا زمان های مختلف اتفاق می افتد به دنبال یکدیگر به نمایش درمی آید

معنی کلمه تدوین موازی در ویکی واژه

نوعی تدوین که در آن رویدادهای متفاوتی که در مکان‌ها یا زمان‌های مختلف اتفاق می‏افتد به دنبال یکدیگر به نمایش درمی‏آید.

جملاتی از کاربرد کلمه تدوین موازی

فیلم با روایتِ داستانِ روکو و برادرش پیش می‌رود و هر بار به یکی از آن‌ها می‌پردازد. اینکه چرا اسم فیلم «روکو و برادرانش» است و مثلاً «چیرو و برادرانش» یا «سیمون و برادرانش» نیست، دلیلی بسیار واضح دارد؛ فیلم دربارهٔ روکوست؛ یک انسان معصوم، خوب و فرشته صفت، و چه کسی بهتر از آلن دلون برای این نقش؟ دلون با آن چهرهٔ معصوم، زیبا و سر به زیر، در نقش روکو، یکی از بهترین بازی‌های عمرش را انجام می‌دهد، همچنان که سایر بازیگران هم. روکو مانند یک فرشته، می‌چرخد و گناه و عذاب و ترسِ اطرافیانش را به جان می خَرَد. او از عشقش، نادیا، می‌گذرد تا برادرش، سیمون، او را تصاحب کند و در نهایت هم نادیا به دست همین سیمون کشته می‌شود و البته روکو آنقدر خوب است که حتی در این حالت هم، باز قصد ندارد سیمون را به پلیس لو بدهد و جلوی چیرو را هم که می‌خواهد پلیس را خبر کند، می‌گیرد. روکو حتی حاضر می‌شود با آن اندام لاغر و کوچک خودش، برود توی رینگِ مشت زنی و مشت بخورد تا با پول حاصل از قراردادی که با باشگاه بسته، قرض سیمون برادرش را بدهد. روکو جُورِ همه را به دوش می‌کشد و شاید همین، دلیلی باشد بر بیراهه رفتن سیمون. چیرو در پایان داستان، به کوچک‌ترین برادر خانواده یعنی لوکا، دربارهٔ روکو می‌گوید که: «روکو زیادی بخشنده بود.» و شاید او درست بگوید. شاید بخشندگی زیادِ روکو باعث انحطاط سیمون شده‌است؛ تدوین موازی لحظهٔ مشت خوردن‌های روکو در رینگ و لحظهٔ کشته شدن نادیا توسط سیمون، در القای این حس بسیار تأثیرگذار و کوبنده است.
در ادامه مایکل ترتیب کشتن سران سایر خانواده‌ها را می‌دهد. روکو لامپونه، فیلیپ تاتاگلیا را ترور می‌کند. آل نری، امیلیو بارزینی را می‌کشد. پیتر کلمنزا به ویکتور استراسی شلیک می‌کند. ویلی ویسی، کارمین کونیو را به قتل می‌رساند. در همین خلال، مو گرین هم در لاس وگاس کشته می‌شود. این لحظه‌های نفس‌گیر آدمکشی‌ها به‌وسیله تدوین موازی با صحنه شرکت مایکل در مراسم مذهبی تعمید هم‌زمان شده‌است. وقتی که تسیو و تام هاگن آمادهٔ ترک جلسه می‌شوند، تعدادی از افراد هاگن، تسیو را محاصره می‌کنند و او را به داخل ماشین خود می‌آورند. او دیگر هرگز دیده نمی‌شود. تسیو در آخرین لحظات به تام می‌گوید: «به مایک بگو به خاطر کار بود. همیشه دوستش داشتم».