تحصب

معنی کلمه تحصب در لغت نامه دهخدا

تحصب. [ ت َ ح َص ْ ص ُ ] ( ع مص ) برآمدن کبوتر بسوی صحرا در طلب دانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).

جملاتی از کاربرد کلمه تحصب

رضوا بخلاف المهتدين و فيهم مخباة اخرى تصان و تحصب يعنى اينها به خرافات از مسير هدايت يافته گان تن در دادند، در ميانشان راز پنهانى است كه آن را پوشيده مى دارند، (203) آرى اين راز همان نابود كردن اسلام و شريعت الهى است ،