تجدیدی

معنی کلمه تجدیدی در لغت نامه دهخدا

تجدیدی. [ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوب بتجدید. آنکه در امتحان تجدید شده باشد.رجوع بتجدید شدن و تجدید و دیگر ترکیب های آن شود.

معنی کلمه تجدیدی در فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به تجدید. ۲ - شاگردی که از عهدة امتحان چنان که باید برنیامده و باید دوباره امتحان دهد.

معنی کلمه تجدیدی در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به تجدید ۲- شاگردی که از عهد. امتحان چنانکه باید بر نیامده و باید دوباره امتحان دهد .

معنی کلمه تجدیدی در ویکی واژه

منسوب به تجدید.
شاگردی که از عهدة امتحان چنان که باید برنیامده و باید دوباره امتحان دهد.

جملاتی از کاربرد کلمه تجدیدی

«آن» خیلی زود عهده دار زندگی سسیل می شود و حتی او را مجبور می کند که در امتحان تجدیدی دیپلم دبیرستانش شرکت کند. علاوه بر این، «آن» عدم موافقت خود را با داشتن رابطه با سیریل ابراز می کند (دیدن سسیل را برای سیریل ممنوع می کند). به تدریج ریموند از السا دور می شود و بیشتر و بیشتر شیفته «آن» که زن مسئول و معقولی است، می شود.
دربارهٔ دین نادر عقیدهٔ قطعی وجود ندارد برخی معتقد هستند که نادر به هیچ دینی اعتقاد نداشته است چرا که وی قدرت خویش را با قدرت بزرگان دین برابر می‌دانست و این را به صورت آشکار بیان می‌کرد. به نظر برخی دیگر از مورخان، هنگامی که نادر هوادار صفویه و قزلباشان و شاه طهماسب محتاج بود، شیعهٔ متعصبی به‌شمار می‌رفت و به تعمیر مرقد ام هشتم شیعیان اقدام نمود و به دستور وی در صحن امام هشتم گلدسته و حوض سنگی که از هرات آورده بودند بنا کردند، نادر خود را غلام و بنده امام اول شیعیان می‌دانست اما پس از بازگشت از خراسان (۱۱۴۴ه‍.ق) عمده سپاه او افغان‌ها، تاتارها و ترکمانان بودند و به کمک همین سپاه توانست بدون هیچ مقاومتی شاه طهماسب را به زانو درآورد. از آن پس از محبت نادر نسبت به قزلباش کاسته شد. سیاست مذهبی نادر در همان دشت مغان مورد مخالفت قرار گرفت به طوری که میرزا ابوالحسن ملاباشی هنگامی که اعلام نمود در باب مذهب، احکام خدا و احادیث پیامبر راهنما است و پادشاهان نباید در آن تغییر و تجدیدی انجام دهند، شاه افشار دستور داد او را خفه کنند و سپس دستور داد کلیه مال و املاک روحانیون را مصادره و به سپاه اختصاص دهند.
مهدی رجبعلی پور در مورد تحصیل و ترس و جذبش به ریاضیات می‌گوید: «چون از ۵ سالگی به مکتب رفتم مشکلی با دروس فارسی و عربی و غیره نداشتم. تنها حساب بود که دلهره من از آن تا کلاس هفتم ادامه داشت (در کلاس دوم بدجوری ترکه خوردم، در کلاس چهارم تجدید شدم و حتی در تجدیدی با ارفاق قبول شدم). جبر کلاس هشتم مرا مجذوب ریاضیات کرد به طوری که تمام مسائل حساب سال‌های قبل را به طریق جبری حل کردم و به کمک آن به راز راه حل‌های آمرانهٔ معلمان پی بردم.»
هفته‌ای دو شب در کمک به پدرش در مجله‌ی «امید ایران» نمونه‌خوانی می‌کرد و با دوستی از محله به عکاسی می‌پرداخت. همان سال در کتابخانه‌­ی پارک شهر آن­قدر رمان خواند (عمدتا از نویسنده­‌های روسیه) که تجدیدی آورد و جدی‌­اش نگرفت و رد شد. به گفته‌ی خودش هنوز هم شعر و ادبیات علاقه­‌ی اصلی‌اش به عنوان یک هنردوست است.
زاکانی در سال ۱۳۶۲ همزمان با حضور در جنگ ایران و عراق و مجروحیت از ناحیهٔ دست، پا و گردن، مدرک دیپلم خود را گرفته است. او دربارهٔ انتشار کارنامهٔ تحصیلی‌اش در دورهٔ دبیرستان که در چند درس نمرات خوبی کسب نکرده در فضای مجازی، گفت است: «بنده در دوران دبیرستان هیچگاه نمراتی را که ذکر کرده‌اید نداشته‌ام و تنها در سال ۶۲ دو تا تجدیدی دارم؛ زیرا بنده سال ۶۲ تا ۶۳ اردیبهشت ماه در جبهه بودم و تنها ۷ روز بدون معلم درس خواندم و در طول تحصیل هم به علت حضور در منطقه عملیاتی ترک تحصیل تلقی شده بودم و آن دو درس هم مدتی بعد امتحان دادم و قبول شدم.»