تایگی

معنی کلمه تایگی در لغت نامه دهخدا

تایگی. [ ی َ / ی ِ] ( حامص ) دایگی. پرستاری کودک. شغل دایه یا تایه.

جملاتی از کاربرد کلمه تایگی

فرض کنیم M یک جورسازی در گراف G باشد، و فرض کنیم u یک راس M – اشباع نشده باشد. یک گل اجتماع دو مسیر M- متناوب از u است که روی گام‌هایی با دو تایگی متقابل (که بیشتر استفاده نشده باشند) به x می‌رسند. ساقهی گل مسیر آغازی مشترک ماکسیمال است (با طول زوج نا منفی). شکوفه ی گل عبارت است از دور فرد به دست آمده از حذف ساقه.