تایانگ خان

معنی کلمه تایانگ خان در لغت نامه دهخدا

تایانگ خان. ( اِخ ) «تابوقا» پسر «اینانج خان » پادشاه قوم «نایمان » و پدر کوچلک خان است که خان ختای وی را «تایانگ » لقب داده بود یعنی پسر خان. او در سال 600 هَ. ق. مورد حمله چنگیزخان قرار گرفت و در حدود جبال آلتایی مغلوب و زخمی گشت. تایانگ خان کمی بعد جان سپرد و قومش مغلوب و پسرش کوچلک خان فراری گشت. رجوع به تابوتا و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 20 و تاریخ مغول ص 16 و تاریخ جهانگشای چ قزوینی ج 1 ص 46 حاشیه 3 و ج 2 ص 100 حاشیه 2 و مخصوصاً طایانگ خان شود.

جملاتی از کاربرد کلمه تایانگ خان

او شخصی است که با کوچلک خان، حاکم بودایی مذهب کاشغر و ختن دربارهٔ اصول و مبانی اسلام مناظره کرد. کوچلک خان فرزند "تایانگ خان"، رئیس قبیله "نایمان" از قبایل مغول بود. آن‌ها در سرزمین‌های بالادست رود "ارخن" و دامنه کوه‌های آلتای زندگی می‌کردند. همراه با به سلطنت رسیدن سلطان محمد خوارزمشاه، چنگیزخان هم در مغولستان قدرت پیدا کرده و اقوام مغول را شکست می‌داد. در سال ۶۰۰ ه. ق. چنگیزخان "تایانگ خان" را شکست داده و او را کشت. پس از تایانگ خان، فرزند او کوچلک خان به قدرت رسید و با جمع کردن قبیله "نایمان" به کاشغر و ختن حمله کرد. او برای ایراد وارد کردن بر مبانی دین اسلام مناظره‌ای را با حضور مردم شهرهای ختن برپا کرده و با محمد ختنی مناظره کرد.